خطبه ي نوروزي - شام بازپسین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شام بازپسین - نسخه متنی

نادر نادرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














خطبه ي نوروزي

شگفتا ! نخستين شب فروردين

بزاد از پسين روز اسفندماه

حريق شفق ، قفس سال را

ز نو ، زاد در خرمن
شامگاه

ازين شب که بوي زمستان در
اوست

نيايد بهاران نو ، باورم

الا اي درختان تاريک شب

من از روح باران پريشانترم

شما لرزه هاي تن خويش
را

فرو مي تکانيد در هم هنوز

من اما ، ز سوز زمستان
دل

نيفشرده ام ديده بر هم هنوز

الا اي درختان تاريک شب

شما در نخستين دم کائنات

زمين را به زير قدم داشتيد

زميني چو پايان شرطنج ،
مات

شما چون سپاهي به
هنگام فتح

به هر گام ، بيرق
برافراشتيد

ولي چون به گوش آمد آواي
ايست

همه ، پاي خود در زمين کاشتيد

چو در پيش تقدير زانو
زديد

شما را جهان دست ياري گرفت

شما چاره را در سکون يافتيد

مرا دل ، ره بيقراري گرفت

شما را سکون گر دل آسوده کرد

مرا بي قراري ، مرادي نداد

زمين چون مرا مست خورشيد ديد

به نامردي ام بند برپا نهاد

هم اکنون شما در پسين روز سال

من اندر نخستين شب فروردين

درختيم ، اما ، يکي
بي بهار

يکي ، گل برآورده از آستين

بگوييد تا صبح ارديبهشت

برآيد ز آفاق تاريک من

مگر برکشد غنچه ي آفتاب

سر از شاخساران باريک
من








/ 50