غروبي در شمال - شام بازپسین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شام بازپسین - نسخه متنی

نادر نادرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














غروبي در شمال

شير دريا خفته در آغوش نيزاران هنوز

بيشه بيدار است از بانگ سپيداران هنوز

دست شب ، نارنج سرخ آسمان را چيده است

خون او جاري است از دندان کهساران هنوز

با طلوع هر چراغي روز پرپر مي شود

آسمان گلگونتر ست از چشم تبداران هنوز

باد ، سر بر ميله هاي سرد باران مي زند

مانده در زندان او همچون تبهکاران هنوز

موج ، گويي خواب دريا را پريشان مي کند

شير خواب آلود مي غرد به نيزاران هنوز

آه ، امشب در من از دريا پريشانتر ، کسي است

کز خيالش مي پريشد خاطر ياران هنوز

حسرت تلخي است در کامش که از مي خوشترست

مستي اش خوابي است دور از چشم بيداران هنوز

گريه ي ي مستانه اش در بزم هشياران چرا ؟

نم نم باران خوش است آخر به ميخواران هنوز

آه اين مردي که در من مي خروشد کيست ، کيست ؟

رسته از بندي ، در انبوه گرفتاران هنوز

پرده را پس مي زنم ، مرغابيان پر مي زنند

گوشه اي از آسمان ، آبي است در باران هنوز








/ 50