دعايي در طلوع - شام بازپسین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شام بازپسین - نسخه متنی

نادر نادرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














دعايي در طلوع

اي سرخ پوست ! در شب قطبي چگونه اي ؟

آيا سکوت اين شب ظلماني

چشم تو را به خواب گران برده ست ؟

يا سردي سياه فراموشي

سوداي روزهاي سپيد گذشته را

در ذهن هوشيار تو افسرده ست ؟

آيا دگر به ياد نداري

آن ظهرهاي روشن مرداد ماه را

وقتي که از دهان درخشان سرخ تو

برق بنفش قهقهه اي مي تافت

بر روکش طلايي دندانت ؟

وقتي که آسمان و زمين مي سوخت

از آتش تنفس پنهانت ؟

اي سرخپوست ! در شب قطبي ، کدام دست

خون تو را به صخره ي يخ پاشيد ؟

اي خفته در حصار شب دشمن

هرگز به روز حشر نيازت نيست

بيدار شو به بانگ دعاي من

با آن کلاه پوستي پردار

بار دگر ، قيام کن اي خورشيد









/ 50