فصل پنجم - شام بازپسین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شام بازپسین - نسخه متنی

نادر نادرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














فصل پنجم

برف خيال تو

در دست هاي دوستي من

بيش از دمي نماند

اي روح برفپوش زمستان

پنداشتم که پيک بهاري

پيراهنت به پاکي صبح شکوفه
هاست

پنداشتم که مي رسي از راه

فرخنده تر ز معني الهام

در لفظ زندگاني من ، خانه مي
کني

پنداشتم که رجعت سالي

از بعد چهار فصل

با بعثت خجسته ي
خورشيد

در شام جاهليت يلدا

اما ، تو فصل پنجم عمر دوباره اي

اي روح سردمهر زمستان

ديگر از آن طلوع طلايي چه مانده
است

جز اين غروب زرد ؟

روز خوشي که ديدم آيا به
خواب بود ؟

شب با هزار چشم

خندد به من که : خواب
خوشي بود روز تو

روزي که شمع مرده در آن ، آفتاب
بود








/ 50