جوانى كه يقين پيدا كرد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمدر جنگ نهروان (كه سال 39 هجرى بين على عليه السلام و خوارج نهروان اتفاق افتاد) يكى از ياران على عليه السلام در جلو لشكر آنحضرت بود، به حضور امام آمد و عرض كرد: «مژده باد كه خوارج، با اطلاع از آمدن شما از نهر گذشته و رفتند»امام سه بار، او را سوگند داد كه «آيا از نهر عبور كرده اند؟»جوان گفت: آرىعلى عليه السلام فرمود: سوگند به خدا عبور نكرده اند و هرگز عبور نمى كنند، ميدان كشته شدن آنها اين طرف نهر خواهد بود، سوگند به خدائى كه دانه را شكافته و انسان را آفريده، پيش از آنكه به محل «اثلاث» و «قصربوازن» برسند، خداوند، آنها را خواهد كشت.جوان مىگويد: با خود گفتم: على عليه السلام از غيب، خبر مىدهد، اگر پس از رسيدن، ديدم خلاف است نيزه خود را در چشم على عليه السلام فرو مىكنم، آيا ادعاى علم غيب مىكند؟ولى هنگامى كه به نهر رسيدم ديديم همه شمشيرها را شكسته و آماده جنگ ايستاده اند جوان از اسب پياده شد و عرض كرد: اى امير مؤمنان تا هم اكنون درباره تو شك داشتم و اكنون به سوى تو و خدا بازگشته ام مرا ببخش، امام فرمود: «تنها خدا گناهان را مىبخشد» (129)خدا را شكر و سپاس، كه فرصتى عنايت فرمود، تا اين كتاب پندآموز را به علاقمندان تقديم كنم، اميدوارم به رحمت واسعه اش قبول فرمايد.آمين يا رب العالمينوالحمد الله رب العالمين(1). نهج الفصاحة حديث 90.(2)....و ما اخذ الله على العلماء ان يقاروا على كظة ظالم و لا سغب مظلوم. (نهج البلاغه خطبه 3)(3). عهدنامه مالك اشتر - نهج البلاغه نامه 53.(4). سوره جمعه آيه 2... و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة. پيامبر فرمود: بعث لا تمم مكارم الاخلاق: «من بخاطر تكميل اخلاق، مبعوث شدم».(5). در آيه 156 سوره اعراف در مورد اعراف در مورد هدف پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم مىخوانيم.. و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم و در سوره ابراهيم آيه 6 كه درباره هدف موسى عليه السلام آمده همين هدف آزادسازى از چنگال طاغوتيان ذكر شده است.(6). و لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط (حديد-25).(7). البته ميانه روى در اينجا غير از صحيح بين افراط و تفريط است.(8). تفسير ابوالفتوح رازى ج 9 ص 324.(9). مجمع البيان ج 9 ص 88 - براى اينكه بيشتر به ساده زيستى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و على عليه السلام آشنا شويم به نهج البلاغه خطبه 160 مراجعه شود.(10). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 2 ذيل خطبه 31.(11). اثباة الهداة ج 7 ص 150.(12). اثباة الهداة ج 7 ص 150.(13). بحار ط جديد ج 41 ص 136.(14). اقتباس از كتاب «قصص توجيهيه» ص 43.(15). اقتباس از كتاب «قصص توجيهيه» ص 43.(16). بحار ط جديد ج 41 ص 136.(17). در قرآن سه بار واژه «زقوم» آمده است 1 - در سوره صافات آيه 62 - 2 - در سوره دخان آيه 43 - 3 - واقعه آيه 52.(18). تفسير قرطبى ج 8 ص 5529 ذيل آيه 62 صافات.(19). مدرك قبل ج 9 ص 5970 ذيل آيه 43-46 سوره دخان.(20). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 2 ص 94.(21). سيره ابن هشام ج 1 ص 416.(22). مناقب ج 1 ص 71.(23). صحيح بخارى ج 5 ص 8 (نقل از فاطمه زهرا باشخصيت ترين بانوى جهان).(24). اثباة الهداة ج 7 ص 482.(25). اثباة الهداة ج 7 ص 482.(26). اقتباس از سفينة البحار ج 2 ص 162.(27). پندهائى از رفتار علماى اسلام ص 8.(28). آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى از مردان مجاهد و دلاورى است كه دلاوريهاى او در زمان رضاخان پهلوى، فراموش نمى شود، و نقش او در ملى كردن صنعت نفت، و مبارزات او با دولتهاى استعمارى معروف است.(29). مدرك قبل ص 24.(30). تلخيص از سفينة البحار ج 1 ص 325 و ج 2 ص 41 - ريحانة الادب ج 5 ص 146 - مقدمه شرح اصول كافى ملا صالح مازندرانى (از شعرانى) ص 5 - و كتاب مع علماء النجف الاشرف محمد جواد مغنيه ص 77.(31). اثباة الهداة ج 7 ص 101 - در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه: با كشته شدن شيطان، ديگر آزادى اراده نيست و بشر همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خواهد شد.(در پاسخ اين سؤال بعضى گفته اند: منظور از كشته شدن شيطان اين است كه: هنگام ظهور امام زمان عليه السلام ديگر حناى شيطان رنگ ندارد، او و بچه هايش در برابر امام زمان و ياران مخلصش، همچون شب پره هائى در برابر تابش خورشيد عالمتابند، در اين صورت، حقيقتا مرگ شيطان فرا رسيده است.(32). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 3 ص 316 - اسنى المطالب ص 15 - طلبة الطالب ص 43.(33). او عابدى بنام «ماريا» فرزند «اوس» بود كه عمرى طولانى داشت.(34). بحار ط قديم ج 5 ص 133 به نقل از امام باقر عليه السلام.(35). ناسخ التواريخ حضرت على عليه السلام ج 5 ص 57.(36). مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 320.(37). فصلت آيه 13.(38). تقريب القرآن الى الاذهان جزء 39 ص 133 (بايد توجه داشت كه بيشتر آيات سوره «مدثر» در اين مورد است).(39). تفسير نور الثقلين ج 5 ص 409.(40). اقتباس با تلخيص از كتاب داستانهاى شگفت (شهيد آيت الله دستغيب) ص 139 و 149 به نقل از افراد موثق و مورد اطمينان.(41). اقتباس از بحار ط جديد ج 20 ص 208.(42). اقتباس از كتاب عشريه چهار سوقى ص 208.(43). سوره اعلى آيه 1.(44). تفسيره نورالثّقلين ج 5 ص 554.(45). اقتباس از ناسخ التواريخ خضرت على عليه السلام جديد ج 2 ص 362.(46). بحار ط قديم ج 13 ص 223 ارشاد مفيد ص 393.(47). تفسير صافى ذيل آيه 56 نساء به نقل از احتجاج طبرسى.(48). مجمع البيان ج 9 ص 93.(49). اصول كافى ج 1 ص 304.(50). تفسير نورالثّقلين ج 5 ص 382.(51). مدرك قبل ص 288.(52). پوشاندن صورت بحاطر آن بود كه نشاسند او پسر على عليه السلام است تا مبدا دستجمعى به او حمله كنند!(53). ناسخ التواريخ حضرت على عليه السلام (بخش جنگ صفين).(54). علل الشرايع ص 70.(55). آيت الله العظمى سيد محمد كاظم يزدى مؤلف «عروة الوثقى» از مراجع بزرگ زمان خود بود، وى بسال 1337 هق در نجف اشرف درگذشت.(56). اقتباس از كتاب پندهائى از رفتار علماى اسلام ص 14.(57). حكايات صحابه تاءليف زكريا.(58). گنجينه دانشمندان ج 1 ص 304.(59). تلخيص از كتاب عشريه چهار سوقى ص 159 - اين داستان را مرحوم سيد مرتضى علم الهدى به قصيده درآورده و اين قصيده در آخر كتاب حيوان سبزوارى مذكور است.(60). كتاب عشريه چهار سوقى ص 98.(61). البداية و النهاية ج 10 ص 219.(62). منتخب التواريخ ص 482.(63). ناسخ التواريخ حضرت على ط جديد ج 1 ص 150.(64). عين الحياة علامه مجلسى.(65). سفنية البحار ج 2 ص 7 - براى اينكه بيشتر درس صبر و استقامت در برابر حوادث بياموزيم به حديث زير توجه كنيد:(حضرت ايوب پيامبر عليه السلام به انواع مصائب و بلاها، گرفتار شد، روزى همسرش به او گفت: از خدا بخواه تا تو را شفا دهد، در پاسخ فرمود: «واى بر تو ما هفتاد سال در نعمت بوديم، پس آماده باش كه در نقمت (و بلاها) نيز به اندازه هفتاد سال صبر كنيم!»، بعد از اين گفتگو چندان نكشيد كه ايوب شفا يافت و خداوند همه نعمتها را به او بازگرداند (سفينة البحار ج 2 ص 45).(66). تفسير مراقى ج 25 ص 27 ذيل آيه 23 جاثيه.(67). آل عمران - 191.(68). توضيح اينكه: شايد راز اينكه پاداش تفكر درباره مرگ و روز قيامت و وحشت دوزخ، بيشتر از تفكر درباره اسرار آفرينش است، اين باشد كه بزرگترين مانع و عامل انكار خدا، غرور است، تفكر درباره مرگ و دوزخ، موجب شكستن سدّ غرور شده، وقتى اين مانع (غرور) از سر راه برداشته شد، انسان بهتر و صافتر مىتواند خدا را بشناسد و به راه خدا برود.(69). تفسير روح البيان برسوى ج 8 ص 440 (ذيل آيه 13 جاثيه).(70). تفسير ابوالفتوح رازى ذيل آيات 190 - 194 سوره آل عمران - توضيح اينكه اين آيات در باره توحيد و معاد و ياد خدا و دعا براى نجات، و توجه به خدا است (شرح بييشتر در تفسير نمونه ج 3 ص 213.(71). تفسير ابوالفتوح رازى ذيل آيات 190 - 194 سوره آل عمران - توضيح اينكه اين آيات در باره توحيد و معاد و ياد خدا و دعا براى نجات، و توجه به خدا است (شرح بييشتر در تفسير نمونه ج 3 ص 213.(72). عبقريه الامام على عليه السلام ص 46 (به نقل از على بن ابيطالب پيشواى مسلمين.)(73). سفينه البحار ج 2 ص 458.(74). صد كلمه قصار تاءليف شيخ عباس قمى (ره).(75). آيه 152 و 153 سوره بقره.(76). مدرك قبل.(77). سيريه حلبيه ج 1 ص 139 - ابوطالب مؤمن قريش ص 126.(78). زيرا در اين جنگ جمعيتهاى گوناگون كفر، از جمله يهوديان، اطراف مدينه دست به دست هم داده بودند كه اسلام و مسلمين را سركوب كنند.(79). اقتباس با تلخيص از سيره ابن هشام ج 3 ص 240 - تفسير نمونه ج 17 ص 261.(80). اقتباس از كتاب محمد پيامبرى است كه از نو بايد شناخت ص 383.در اينجا اين توضيح لازمست كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم پيشنهاد اول آنها را نپذيرفت، شايد به خاطر آنكه، اگر گناه ادامه يابد، موفقيت براى قبول اسلام نيست چنانكه شاعر گويد:
تا نفس مبرى ز نواهى نشود
دل آينه نور الهى نشود
دل آينه نور الهى نشود
دل آينه نور الهى نشود
(81). بحار ط قديم ج 6 - سيره ابن هشام ج 3 ص 352.(82). تاريخ حبيب السير ج 2 ص 201.(83). كشكول بيان الحق ص 58.(84). بحار ط قديم ج 6 ص 735.(85). اعيان الشيعه ج 14 ص 152.(86). اصحاب محمد ص 57.(87). اصحاب محمد ص 57.(88). روضه كافى ط جديد ج 1 ص 340.(89). تفسير نور الثقلين ج 5 ص 89 - مجمع البيان ج 9 ص 136.(90). اقتباس از لئالى الاخبار.(91). اقتباس از داستان باستان ص 13.(92). تنقيح المقال و سفينه البحار و الغدير ج 9 (شرح حال عمرو بن حمق).(93). بحار ط جديد ج 44 ص 189.(94). اصول كافى ج 1 ص 128.(95). بحار ط قديم ج 5 ص 111.(96). بزم ايران ص 26.(97). بحار جديد ج 42 ص 14.(98). مجمع البيان ذيل آيه 47 سوره زمر.(99). تفسير قرطبى ج 9 ص 6009 - ذيل آيه 11 سوره احقاف.(100). اقتباس از رياحين الشريعه ج 3 ص 210 - تذكره الشهذاء ص 157.(101). از سخنان على عليه السلام است: حق الولد على الوالد: ان يحسن اسمه و يحسن ادبه و يعلمه القرآن: حق فرزند بر پدر (سه چيز است)(1). آنكه براى او نام نيك انتخاب كند 2- او را خوب تربيت كند 3- به او قرآن بياموزد (نهج البلاغه حكمت 399).(102). شرح نهج البلاغه (آشتيانى - امامى) ج 3 555.(103). تفسير جامع ج 1 ص 419.(104). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 6 صفحه 328 به بعد.(105). نهج البلاغه حكمت 333.(106). بحار ط قديم ج 5- سفينه البحارج 1 ص 74- براى علت انتساب ابراهيم به مقام خليلى، علل ديگرى نيز در روايات ذكر شده است.(107). بزم ايران ص 21.(108). بحار ط جديد ج 44 ص 190(109). سفينه البحارج 1 ص 678.(110). تهذيب الاحكام ط جديد ج 2 ص 266.(111). سفينة البحار ج 1 ص 506 - كشكول شيخ بهائى ص 633.(112). سفينة البحار ج 1 ص 506 - كشكول شيخ بهائى ص 633.(113). تفسير نورالثقلين ج 1 ص 290 - تفسير درّالمنثور ذيل آيه فوق.(114). مجمع البيان ج 2 ص 380.(115). اقتباس و تلخيص از: روضه كافى (حديث ابى عبدالله عليه السلام مع المنصور فى موكبه).(116). تفسير صافى ج 1 ص 251.(117). تاريخ طبرى ج 9 ص 320.(118). الكنى و الالقاب ج 2 ص 7.(119). سفينة البحار ج 1 ص 467.(120). بحار ط جديد ج 45 ص 46.(121). تفسير منهج الصادقين (ذيل آيه 7 و 8 سوره زلزال).(122). القران يواكب الدهر ج 3 ص 190.(123). بحار ط قديم ج 6 ص 500.(124). نرهة المجالس شيخ عبدالرحمن صفوى.(125). استعياب ج 2 ص 505.(126). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 2 ص 183.(127). اقتباس از رياحين الشريعه ج 3 ص 54.(128). بحار ط قديم ج 6 ص 474-475 - اسد الغابة ج 4 ص 149.(129). شرح نهج ابن ابى الحديد ج 2 ص 271.