بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمابوبكر شيبانى گويد: در خدمت امام سجاد عليه السلام نشسته بودم، فرزندانش حضور داشتند، ناگهان جابر بن عبدالله انصارى آمد و سلام كرد، سپس دست امام باقر عليه السلام را گرفت و او را به كنارى برد و آهسته به او گفت: «رسول خدا» صلّى الله عليه وآله وسلّم به من خبر داد كه من مردى از خاندانش را درك مىكنم كه نامش محمد پسر على بن الحسين عليه السلام است و كنيه اش «ابوجعفر» مىباشد و فرمود: وقتى با او ملاقات كردى، سلام مرا به او برسان».جابر اين سخن را گفت و رفت، امام باقر عليه السلام به خدمت پدر آمد، همراه برادران با پدر نماز مغرب را خواندند، پس از نماز، امام سجاد عليه السلام و به امام باقر عليه السلام فرمود: جابر به تو چه گفت او جريان را عرض كرد.امام سجاد عليه السلام به فرزندش امام باقر عليه السلام فرمود: «برادرانت را از اين جريان مطلع نكن، مبادا (بر اثر حسادت) با تو مكر و حيله كنند، چنانكه برادران يوسف با يوسف كردند.(49)به اين ترتيب مىبينيم كه امام از امورى كه موجب برانگيختن حسد مىشود نهى مىكند!، ممكن است از اين حديث استفاده كنيم كه مسلمان نبايد در مواردى كه احتمالش وجود دارد باعث، ايجاد گناهى گردد.