حادثه اى كه بزرگى را تكان داد - داستان ها و پندها جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان ها و پندها - جلد 5

گردآورندگان: محمد محمدی اشتهاردی، مصطفی زمانی وجدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حادثه اى كه بزرگى را تكان داد

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

شيخ طوسى (ابوجعفر محمد بن حسن متوفى سال 460 در نجف) از علماى بزرگ اسلام قرن پنجم است، و مؤسس حوزه علميه نجف بود، او خود نقل مىكند: از عجائب روزگار كه مرا تكان داد و به حال خود متوجه شدم اينكه: درباره انواع و اقسام داد و ستدها و تجارتها، كتابى جامع نوشتم، و نهايت كوشش را در تكميل آن نمودم، و در اين مورد، همه كتابهاى مربوطه را ديدم، و با خود مىگفتم كاملترين كتاب را درباره مسائل خريد و فروش و تجارت نوشته ام و در اين باره، اطلاع من از همه بيشتر است.

تا اينكه در مجلسى، دو نفر باديه نشين نزد من آمدند و درباره خريد و فروش بين خودشان كه انجام گرفته بود، چهار سؤال از من كردند، و من هيچيك از آنها را نتوانستم پاسخ دهم، سرم را بپائين انداختم، و در مورد اين پيش آمد، غرق در فكر شده بودم، آنها به من گفتند: آيا در نزد تو جواب سؤال ما نيست با اينكه تو زعيم و بزرگ اين جماعت هستى گفتم: نه، پرخاشى كردند و رفتند، سپس بازگشتند و نزد كسى كه من همه شاگردانم را از او مقدم مىداشتم، آمدند و مساءله خود را از او پرسيدند، او پاسخ آنها را بى درنگ بطور كامل داد كه قانع شدند، و در حالى كه خشنود از پاسخ او بودند، و او و عملش را مىستودند رفتند. و اين پيش آمد پند و نصيحت كوبنده اى براى من بود، كه به خود آيم، و هرگونه عجب و خودپسندى را از خود دورسازم، و ديگران را كوچك نشمرم، بلكه در برابر همه، متواضع و فروتن باشم، آرى اين احساس كوچكى در برابر دو نفر بيابانى مرا تكان داد و درس بزرگى به من آموخت.(26)

/ 103