بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمشخصى به نام عاصم از پدرش بنام كليب نقل مىكند كه گفت: من در حضور على عليه السلام بودم كه اموالى از بيت المال از نواحى ايران به حضور على عليه السلام آوردند، حضرت برخاست و تصميم گرفت آن اموال را بين مردم تقسيم كند، مردم از هر سو هجوم آوردند، على عليه السلام براى رعايت انضباط، دستور فرمود: طنابى به عنوان حائل در اطراف اموال كشيدند، و فرمود: هيچكس اجازه ندارد از اين طناب عبور كند، همه بيرون طناب باشيد، آنگاه خود داخل محيط طناب شد، آنروز در كوفه هفت قبيله زندگى مىكردند، نمايندگان آنها را طلبيد و سهم هر قبيله را به نماينده خاص آن قبيله داد تا بطور مساوى آن سهم را بين افراد قبيله تقسيم نمايد، در پايان كار، داخل يكى از ظرفهاى خالى شده «يك قرص نان» مانده بود، آنحضرت دستور داد همان نان را هفت قسمت كردند، و به هر قبيله اى يك قسمت آنرا دادند. نمايندگان در حضور آنحضرت، آن اموال را بين قبيله هاى خود تقسيم نمودند.(16)