مسخره مشركان - داستان ها و پندها جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان ها و پندها - جلد 5

گردآورندگان: محمد محمدی اشتهاردی، مصطفی زمانی وجدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مسخره مشركان

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

از سعيد بن جبير نقل شده: وقتى كه آيه اى كه در آن واژه «زقوم» است (17) نازل شد، مشركان قريش بطور مسخره آميز به همديگر گفتند: زقوم ديگر چيست چه كسى معنى چنين گياهى را كه داراى ميوه زقوم است مىداند؟ يك نفر آفريقائى در آنجا بود. او گفت: در ميان ما آفريقائيها، زقوم يعنى كره و خرما. ابوجهل بطور مسخره، كنيز خود را صدا كرد و گفت: «كنيز! مقدارى كره و خرما بياور تا زقوم كنيم»

و مسخره مىكرد و مىگفت: زقوم همان كره و خرمائى است كه محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم ما را آن تهديد مىكند، كره و خرما كه ترس ندارد(18).

«زقوم» در لغت به معنى فلز آب شده و گداخته است كه وقتى وارد بدن مىشود، در درون شكم به جوشش در مىآيد، چنانكه در سوره دخان آيه 43 تا 46 مىخوانيم: «بى گمان درخت زقوم غذاى گناهكاران است كه مانند مس گداخته در شكمها بجوشد همچون جوشيدن آب جوشان». به اين ترتيب مىبينيم، غافل از آنكه روزى خواهد آمد كه غذايشان «زقوم» است، و آيات فوق (كه در سوره دخان آمده) پاسخ آن ياوه سرايان را داد.(19)

/ 103