در كمين ستمگرانيم - داستان ها و پندها جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان ها و پندها - جلد 5

گردآورندگان: محمد محمدی اشتهاردی، مصطفی زمانی وجدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در كمين ستمگرانيم

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

فرعون آنچه كه مىتوانست، غرور ورزيد و مردم را تحت استثمار و شكنجه خود آورد و بر آنها سلطنت كرد، تا حدى كه دستور داد ساختمانهاى بزرگى درست كنند (مثل اهرام سه گانه مصر) و به همه حتى به زنان حامله دستور داده بود كه از راههاى دور سنگهاى بزرگى به دوش بگيرند، و براى آن ساختمانها بياورند.

روزى يكى از زنهاى آبستن، كه سنگ و آجر حمل مىكرد، از پله هاى ساختمان بالا مىرفت، هرگاه در بردن مصالح ساختمان، كوتاهى مىكرد، ماءمورين فرعون با تازيانه او را مىزدند، در اين ميان ناگهان بچه او سقط شد و آن زن دلسوخته فرياد زد اى خدا آيا در خوابى، مگر نمى بينى اين طاغوت ستمگر (فرعون) چه مىكند؟

مدتى از اين جريان گذشت، وقتى كه فرعون و فرعونيان غرق در آب شدند، آن زن كنار رود نيل بود، ديد نعش فرعون، روى آب قرار گرفته است، تعجب كرد و در اين حال شنيد هاتفى از طرف خدا به او گفت: «اى زن ديدى كه ما خواب نبوديم كه نسبت خواب به ما دادى، بدانكه ما در كمين ظالمين هستيم»(42)

/ 103