دختر خردسان اما دلاور - داستان ها و پندها جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان ها و پندها - جلد 5

گردآورندگان: محمد محمدی اشتهاردی، مصطفی زمانی وجدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دختر خردسان اما دلاور

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

حدود سه سال قبل از هجرت، پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم آنحضرت دو يار و حامى مخلص خود يعنى ابوطالب و خديجه را از دست داد، و رحلت اين دو بزرگوار بقدرى سخت بود كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم آن سال را «عام الحزن» (سال اندوه) ناميد، اما بجاى ابوطالب، فرزندش على عليه السلام ، و بجاى خديجه دخترش، فاطمه عليها السلام بودند كه ضايعه رحلت ابوطالب و خديجه را جبران كنند.

على عليه السلام در آن وقت 19 سال داشت، و فاطمه عليها السلام طبق احاديث معروف، بيش از پنج سال نداشت، اما همين دختر پنج ساله، يك دختر فداكار و مهربان و شجاع و دلنواز براى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بود.

گاه دشمنان سنگدل خاك يا خاكستر بر سر پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مىپاشيدند، هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم به خانه مىآمد، فاطمه عليها السلام خاك و خاكستر را از سر و روى پدر پاك مىكرد، در حالى كه در چشمش حلقه زده بود، پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مىفرمود: «دخترم غمگين مباش خداوند حافظ پدر تو است»(21)

و روزى دشمنان اجتماع كردند تا در حجر اسماعيل سوگند بخورند كه هر كجا محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم را يافتند، او را بكشند، فاطمه خردسال عليها السلام اين خبر را شنيد و به اطلاع پدر رساند، تا مراقبت بيشترى از خود كند.(22)

و اين نشان مىدهد كه فاطمه عليها السلام نه تنها در درون خانه، بلكه در بيرون خانه نيز در فكر نجات و نگهبانى از پدر بود.

باز در همان سالها، ابوجهل عده اى از افراد پست را جمع كرده بود كه وقتى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در مسجدالحرام در نماز به سجده رفت، شكمبه گوسفندى را بر سر آنحضرت بيفكنند، اين عمل ناجوانمردانه انجام شد و ابوجهل و مزدورانش صدا به خنده بلند كردند، بعضى از ياران اين منظره را مىديدند، ولى كسى را جرئت نبود به پيش رود و شكمبه را بردارد.

اين خبر به گوش حضرت فاطمه خردسال رسيد، با شتاب به مسجدالحرام رفت و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و يارانش را با شمشير بيان، محكوم و سركوب كرد و بر آنها نفرين نمود.(23)

به اين ترتيب، دختر بزرگوار پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در آن سن و سال كمتر از ده سال، درس فداكارى و ايثار و شجاعت را به همه بخصوص دختران و زنان آموخت، كه آنها نيز بايد دوش بدوش مردان به دفاع از حق برخيزند.

/ 103