بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمزيد بن ثابت مىگويد: پس از جنگ احد، پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مرا براى خبرگيرى از «سعد بن ربيع» فرستاد و فرمود: اگر او را پيدا كرده از طرف من احوالش را بپرس و بگو در چه وضع (روحى) هستى.زيد گويد: به قتلگاه احد رفتم، ناگهان بين جنازه ها، چشمم به «سعد بن ربيع» خورد كه شمشير و نيزه و تير دشمن او را از پاى درآورده، و به زمين افتاده و نيمه جانى دارد، به بالينش رفتم و گفتم: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم به تو سلام رساند و فرمود: «حالت چطور است و چگونه اى؟»سعد گفت: سلام مرا به رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم برسان و به برادران انصار بگو: «تا مژگانتان حركت مىكند و نفس در بدن داريد هيچ عذرى در پيشگاه خداوند نداريد كه به رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم كوچكترين آسيبى برسد» (123)