اخلاق اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مردم يك جامعه است. از همين رو بسته به توافق مردم جوامع مختلف، متفاوت و
نسبى است; اما نسبيت آنها موجب نسبيّت در احكام اخلاقى نيست.(1)
شبهه چهارم: اختلاف باورها نزد جوامع، اديان و مكاتب مختلف نسبت به
موضوعاتى كه ذاتاً داخل در قلمرو علم اخلاق اند، دليل نسبيّت احكام اخلاقى
است. به عنوان مثال در حالى كه مسلمانان نمازخواندن را واجب و خوردن گوشت خوك
را حرام مى دانند، مسيحيان باورى ديگر دارند. يا در حالى كه چندهمسرى نزد
مسيحيان حرام و خلاف اخلاق است، نزد مسلمانان به طور محدود مباح است و
ضداخلاق دانسته نمى شود.
پاسخ: اختلاف در معرفت يك حقيقت و واقعيت و تفاوت ديدگاه ها نسبت به
راه هاى شناخت آن و يا معيارهاى صدق و كذب يك امر و يا «خوبى و بدى اخلاقى»
دليل بر نسبيت امور واقعى نمى گردد. بعد از قبول اين حقيقت كه فضايل و رذايل
اخلاقى ريشه در عالم عينى و واقعيات ثابت دارند و داراى آثار تكوينى و وجودى
در انسان و جهان هستند، وجود تفاوت ديدگاه ها، موجب نسبى شدن و تغيير واقعيت
هاى ثابت نمى گردد و يا ناشى از تغيير حقايق اخلاقى نيست; بلكه دليل خطاى
برخى انسان ها در شناخت آنها است. مانند خطاهايى كه انسان در مقام شناخت
واقعيت هاى مادى و فيزيكى، مرتكب مى شود. در واقع با توجه به آنچه در باب
منشأ احكام اخلاقى بيان شد، اين قبيل اختلافات يا ناشى از عدم درك صحيح كمال
مطلوب انسان است و يا ناشى از اشتباه در فهم نسبت فعل انسان با آن كمال
نهايى. يعنى عملى كه واقعاً مغاير با آن مقصد است، متناسب با آن محسوب مى
گردد و بالعكس.
بدين ترتيب، با تبيين معقول و منطقى از اصول جاودانه اخلاقى و پاسخ به
شبهات، انديشه اخلاق جاودانه، تنها انديشه اى است كه شايسته باور است.(2)