2. موانع و آفات - اخلاق اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامی - نسخه متنی

احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

د. همّت بلند: بعد از آنچه در باب ضرورت كوتاه كردن آرزوها و ضرورت

ياد و انتظار مرگ بيان شد، ممكن است اين تصور پيش آيد كه انسان فاقد آرزوهاى

بلند، انگيزه اى براى سعى و تلاش، آينده نگرى و تدبير براى فردا نخواهد داشت.

در پاسخ بايد گفت: اگرچه اسلام از يك سو دعوت به كوتاه كردن آرزوهاى دنيوى مى

كند، از سوى ديگر حس آرمانخواهى و همت بلند آدمى را به سوى آمال و آرزوهاى

الهى و ارزشمند جهت مى دهد و نه تنها صاحبان همت هاى بلند را مذمت نمى كند،

بلكه آن را به عنوان يك فضيلتِ اخلاقى توصيه مى نمايد و بلندى همت را در طلب

دوستى و محبت خداوند مى داند; چنان كه امام سجاد(عليه السلام) در مناجات با

خداوند مى گويد: «پروردگارا، مرا پيكرى روحانى بخش و دلى آسمانى و همتى

پيوسته به تو و

يقينى صادق در محبّت به تو.»(1) و در مناجاتى ديگر عرضه مى دارد: «اى كسى

كه عارفان را به طول (يا عِطر) مناجاتش مأنوس كرد و جامه ولايت و دوستى اش را

بر قامت ترسندگان پوشاند، كى شاد شود كسى كه همّتش متوجه جز تو باشد و چه وقت

بياسايد كسى كه عزم و اراده اش جز تو را بخواهد.»(2) بنابراين سعى و تلاش و

همت بلند در راه تحصيل سعادت و كمال كه بلاشك مسير آن از دنيا مى گذرد و

استخدام و بهره مندى از بسيارى مواهب دنيوى شرط رسيدن به آن است، به شدت مورد

تأكيد اسلام است. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در جمع بين اين دو امرِ به

ظاهر متعارض مى فرمايند: «براى دنيايت چنان كار كن كه گويى براى هميشه زنده

اى، و براى آخرتت چنان كار كن كه گويى فردا خواهى مرد.»(3)

2. موانع و آفات

عمده ترين آفات و موانعى كه در مقابل جهت مطلوب نفس نسبت به آينده قرار

دارند، به قرار زير است:

الف. آرزوهاى دراز: آرزوهاى طولانى، اغلب تصويرى غيرواقعى از آينده

به انسان نشان مى دهد. دلبستگى انسان را به دنيا و خوشى هاى آن افزايش مى دهد

و محبت دنيا نيز به نوبه خود ده ها و صدها رذيلت اخلاقى را در پى دارد. چنان

كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: حبّ الدنيا رأس كلّ خطيئة .(4)

«دلبستگى به دنيا رأس همه خطاها است». بر همين اساس، آرزوهاى دراز به شدت

مورد نكوهش واقع شده اند. قرآن كريم در مذمت گروهى مى فرمايد:

رهايشان كن تا بخورند و بهرهور شوند و آرزو به خود مشغولشان دارد. زودا

كه خواهند دانست.(5)

همچنين آرزوهاى طولانى انسان را دچار «تسويف» مى كنند يعنى فرد دائماً

انجام كارهاى پسنديده را به فردا موكول مى كند. امام على(عليه السلام) در

نصيحتى به برخى از يارانش در

اين باره مى فرمايد:

دنيا را رها كن كه محبت دنيا كور و كر و لال و زبون كند. پس در آنچه از

عمرت باقيمانده جبران گذشته نما و فردا و پس فردا مگو; زيرا پيشينيان كه هلاك

شدند، براى پايدارى بر آرزوها و امروز و فرداكردن بود، تا آنكه ناگهان فرمان

خدا به سويشان آمد
مرگشان رسيدو آنها غافل بودند.(6)

ب. دون همتى: دون همتى، انسان را از پيگيرى مقامات و اهداف بلند باز

مى دارد، آينده نگرى و عاقبت انديشى را برنمى تابد و دم غنيمتى و روزمره

انديشى را پيشه او مى سازد. به فكر فرداهاى سعادتمند و شكوهمند بودن و از

اكنون به استقبال مشكلات فردا رفتن هنر صاحبان همت هاى بلند و روح هاى بزرگ

است. فرداهاى درخشان را در زندگى فردى و اجتماعى ديدن و از اكنون براى فردا

چاره انديشيدن زيبنده همت هاى عالى است. بنابراين دون همتى به عنوان مانعى

براى جهت گيرى مطلوب نفس نسبت به فردا و از امروز در انديشه اصلاح فردا بودن،

به شدت مورد مذمت واقع شده است. از جمله امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد:

سه چيز انسان را از رفتن در پى مقامات عاليه و اهداف بلند باز مى دارد:

كوتاهى همّت، چاره انديش نبودن و سستى انديشه.(7)

هـ . جهت گيرى نفس نسبت به مواهب دنيوى

بسيارى از اعمال و رفتار انسان ها ناشى از جهت گيرى نفسانى آنان نسبت به

دنيا است. اين جهت گيرى حتى منشأ پيدايش شمار فراوانى از صفات و ملكات نفسانى

است. به نظر مى رسد كه در اخلاق اسلامى محور جهت گيرى مطلوب نفسانى نسبت به

مواهب دنيوى بر محور زهد مى چرخد و مى توان ساير مفاهيم عامى را كه در اين

باب مطرح اند ـ مانند قناعت، عفت، حرص، طمع و حسرت ـ بر پايه زهد تبيين كرد.

1. صحيفه سجاديه، دعاى 199.

2. همان.

3. ورام بن ابى فراس: تنبيه الخواطر، ج 2، ص 234; شيخ صدوق:

فقيه، ج 3، ص 156، ح 3569; خزّاز قمى: كفاية الاثر، ص 228; علامه

مجلسى: بحارالانوار، ج 44، ص 139، ح 6 .

4. شيخ صدوق: خصال، ج 1، ص 25، ح 87; حرّانى: تحف العقول، ص 508

.

5. سوره حجر، آيه 3.

6 . شيخ كلينى: كافى، ج 2، ص 136، ح 23.

7. حرّانى: تحف العقول، ص 318.

/ 114