كارهايى كه ويژگى مذكور را ندارد، ولى با قالب هايى كه شارع تعيين كرده
نيز مخالف نيست و انگيزه منفى هم ندارد ـ يعنى با انگيزه دشمنى با دين حق و
دوستداران آن نيست و فاعل در انجام آن انگيزه اى برتر از تأمين نيازهاى مادى
و حيوانى دارد ـ يعنى عمل او از احساسات و عواطف انسانى سرچشمه مى گيرد ـ
مانند اين كه از خود، گذشت و سخاوتمندى نشان مى دهد ـ اين قبيل اعمال اگرچه
شرايط و نصاب لازم را براى تعالى و تكامل نفس انسانى ندارد، لكن زمينه آن را
فراهم مى كند; يعنى روح و جان آدمى را مهياى سفر معنوى مى گرداند. حتى بر
اساس برخى روايات، موجب تخفيف يا رفع مجازات اُخروى فرد مى گردد و اگرچه به
دليل فقدان نصاب لازم باعث ورود به بهشت و تأمين سعادت ابدى براى فرد نمى
شود، ولى به طور مطلق فاقد ارزش نيز نمى باشد.(1)
2. عنصر فعلى و عينى
عمل اخلاقى علاوه بر شرايطى كه به لحاظ صدور آن از فاعل بايد دارا باشد،لازم است فى نفسه و ذاتاً نيز عملى پسنديده و نيكو شمرده شود. به تعبير رايج
در حوزه علوم اسلامى از آن به «حُسن فِعلى» ياد مى شود، در مقابل «حُسن
فاعلى» كه در اين نوشتار از آن تحت عنوان «عنصر فاعلى» سخن مى رود.
سخن از اين كه آيا عمل فى نفسه داراى نيكى و شايستگى است يا خير، پيش از
اين به اجمال بيان شد و تحقيق بيشتر در اين باب را بايد در منابع مربوط
جستوجو كرد.(2) اما توجه به اين نكته ضرورى است كه ملاك، آثار آن عمل بر روى
انسان است و بر اساس همين آثار است كه موصوف به نيكى و ناپسندى مى گردد، و
ثواب و عقاب را در پى مى آورد و مبناى محاسبه و ارزيابى انسان نزد خداوند
قرار مى گيرد. در حالى كه اگر عمل خارجى با قطع نظر از آثارش مورد ملاحظه
قرار گيرد، چيزى جز يك حركت فيزيكى، مانند ساير حركات نيست، و خوبى و بدى
نسبت به آن معنا ندارد.(3)
1. همان، ص 171 ـ 172.
2. از جمله ر.ك: سبحانى، جعفر: حسن و قبح عقلى، پايه هاى جاودان
اخلاق.
3. علامه طباطبايى(ره): الميزان، ج 16، ص 82 .