2. اميد - اخلاق اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامی - نسخه متنی

احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





و سرانجام آنكه قرآن به خداترسان وعده بهشت

داده است: «و امّا كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد،


و نفس خود را از هوس بازداشت، پس جايگاه او همان بهشت است.»(1) در

گفتوگوى خداوند با حضرت عيسى(عليه السلام)آمده است: «اى عيسى، از من بيمناك

باش و بندگان مرا نسبت به من بيم دِه، تا شايد گناهكاران از آنچه مى كنند،

دست بردارند و در نتيجه هلاك نشوند، مگر آنكه مى دانند.»(2)

د) آفت بيم: بيمناكى از پروردگار به منزله تازيانه اى است براى سلوك

بندگان در وادى قُرب الهى. هم چنانكه فقدان و ضعف اين تازيانه، سالك كوى الهى

را بى زاد و توشه بر راه مى نهد، شدت و فزونى بيش ازحدّ آن نيز فروغ اميد را

نسبت به امكان وصول به سرمنزل مقصود در دل او خاموش نموده توان حركت را از او

خواهد گرفت. بنابراين افراط در بيمناكى از خداوند «قنوط و يأس»(3) از رحمت

الهى است كه آفت بزرگ خوف از خداوند است و از رذيلت هاى بزرگ اخلاقى به شمار

مى آيد. بر همين اساس قرآن قنوط از رحمت الهى را گمراهى محض مى داند: «چه كسى

ـ جز گمراهان ـ از رحمت پروردگارش نوميد مى شود؟»(4) و در جاى ديگر نوميدى از

رحمت خداوند را فقط شايسته كافران مى انگارد: «همانا جز گروه كافران، كسى از

رحمت خدا نوميد نمى شود.»(5)

در بسيارى از موارد، بيم آدمى از فرجام بد زندگى و عاقبت شوم است; بيم از

آنكه مبادا انسان در حال كفر و انكار خداوند يا شك و ترديد از دنيا رود; يا

در حالى دنيا را ترك كند كه قلبش خالى از اُنس و محبت به خداوند باشد و در

نتيجه از اعمال خويش شرمگين و به عذاب الهى گرفتار شود. بديهى است كه هر كس

چنين بيم و هراسى در دل داشته باشد، از هم اكنون در پى تغيير منش و رفتار خود

خواهد بود. و اين همان رمز فضيلت بيم از پروردگار است.

2. اميد

الف) مفهوم و ماهيت اميد: «رجا» عبارت است از احساس راحتى قلب در

نتيجه انتظار تحقق امرى كه محبوب و خوشايند است; البته در صورتى كه اكثر

اسباب و موجبات آن امر محبوب، محقق باشد. ولى هرگاه وجود يا عدم اسباب آن

معلوم نباشد، به چنين انتظارى








«تمنّى» و «آرزو» گفته مى شود. اگر اسباب و علل پيدايش امر محبوب فراهم

نبود و در عين حال شخص انتظار تحقق آن را دارد، به چنين انتظارى «غرور» و

«حماقت» مى گويند، و هرگز مفهوم «رجا و اميد» بر آن صادق نيست. «اميد» نيز

همانند «بيم» در جايى مطرح مى شود كه بروز حادثه عادتاً محتمل باشد نه قطعى.

بنابراين اميد نسبت به طلوع و غروب خورشيد كه تحقق آن قطعى است، صادق

نيست.(6)

ب) ارزش اميد: در قرآن و روايات، اميد به رحمت خداوند و سرانجام

نيكو، از جهات مختلف و به زبان هاى گوناگون مورد تأكيد و ترغيب واقع شده است

كه در زير تنها به محورهاى اصلى آن اشاره مى شود.

1. آيات و رواياتى كه در مذمت و محكوميت يأس و قنوط از رحمت خداوند ـ

كه در مقابل «اميد» قرار دارد ـ وارد شده است كه برخى از آنها بيان گرديد.

2. آنچه بندگان را صريحاً ترغيب و تشويق به اميدوارى به فضل خداوند

مى نمايد; از جمله خداوند به رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:




عمل كنندگان (مؤمنان) به اعمالى كه براى كسب ثواب من انجام مى دهند، تكيه

نكنند; چه، اگر تمام عمرشان را در عبادت من بكوشند و زحمت بكشند باز كوتاهى

كرده باشند و به كُنه عبادتم، كه به سبب آن كرامتى را كه نزد من است و نعمت

هاى بهشتم را مى جويند، نرسند، بلكه بايد به رحمت من اعتماد كنند و به بخشايش

من اميدوار باشند.(7)

3. در قرآن و روايات آمده است كه فرشتگان و انبياى الهى دائماً از

خداوند براى مؤمنان درخواست گذشت و مغفرت مى كنند و اين خود موجب اميدوارى به

رحمت الهى مى گردد.

در قرآن آمده است:




فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبيح مى گويند و براى كسانى كه در زمين

هستند آمرزش مى طلبند.(8)

4. آيات و رواياتى كه بر مغفرت و گذشت بى كران الهى دلالت دارد: «و

به راستى پروردگار
تو نسبت به مردم ـ با وجود ستمشان ـ بخشايشگر است».(9)

همچنين آنچه در باب شفاعت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت به امتش

وارد شده،(10) و يا بيانگر آن است كه جهنم تنها براى كافران فراهم گشته(11) و

يا جاودانگى مؤمنان را در آتش نفى مى كند و همچنين گناهكاران را به تعجيل در

درخواست گذشت از خداوند فرا مى خواند، همگى در واقع، تشويق به اميدوارى به

خداوند و حسن عاقبت است.(12)

ج) آفات اميدوارى: اميد به رحمت خداوند و سرانجام نيك از دو ناحيه به

شدت تهديد مى شود كه در زير به آنها اشاره مى شود.

1. اميدوارى بدون عمل: در تعريف «اميد» گفته شد كه راحتى قلب در

نتيجه انتظار تحقق امرى خوشايند، در صورتى اميدوارى ناميده مى شود كه اغلب

اسباب و علل آن فراهم باشد و الاّ انتظار سرانجامى خوش بدون تحقق اسباب آن،

چيزى جز «حماقت» و «غرور» نخواهد بود.

يكى از آفات مهم اميدوارى در واقع اميدهاى كاذب و بى اساس است. در نظام

اخلاقى اسلام، سعادتمندى جز از مسير عمل صالح نمى گذرد; ولى بسيارند افرادى

كه بدون تلاش و عمل نيك مدّعى اميدوارى به سرانجام نيكو هستند.

امام على(عليه

السلام) در هشدارى به اين گروه مى فرمايد:




اميد دارى خدايت پاداش فروتنان دهد، در حالى كه تو نزد او از گردن فرازان

به شمار آيى، و طمع بسته اى كه ثواب صدقه دهندگان يابى، در حالى كه در نعمت

غلتانى و آن را از بيچاره و بيوه زن دريغ مى دارى! آدمى پاداش يابد بدانچه

كرده است و درآيد بدانچه از پيش فرستاده است.(13)

2. احساس ايمنى از مكر خداوند: زياده روى در اميد به بخشايش خداوند

موجب احساس ايمنى از مكر او مى گردد كه يكى از رذايل اخلاقى است. ايمن

پنداشتن خويش از عذاب و مكر الهى با خوف از خداوند منافات دارد و احساس ايمنى

از مكر الهى سرآغاز غلتيدن در







عصيان خداوند است. بر همين اساس انبيا و اوليا هرگز خويش را ايمن نمى

پنداشتند و همواره از عذاب خداوند بيمناك بودند.

قرآن كريم در مذمت احساس

ايمنى از مكر خداوند مى فرمايد:




آيا از مكر خدا خود را ايمن دانستند؟
با آن كه جز مردم زيانكار
كسى

خود را از مكر خدا ايمن نمى داند.(14)

د) مناسبات بيم و اميد: به اين امر از دو منظر مى توان توجّه نمود:

يكى از جهت چگونگى و ميزان حاكميت هر يك بر قلب انسان، و دوم از جهت مقام و

منزلت و ميزان ارزشمندى آن دو در مقايسه با يكديگر; يعنى اين كه آيا اميد

ارزشمندتر از بيم است، يا برعكس.

اولا، بيم و اميد به مفهوم پيش گفته، در اصل وجود با هم ملازم اند; زيرا

«بيم» نگرانى قلبى در نتيجه انتظار وقوع امرى ناخوشايند و ممكن الحصول در

آينده است. بنابراين همان طور كه وقوع آن محتمل است، عدم آن نيز احتمال دارد

و همچنان كه وقوع آن ناخوشايند است، عدم آن نيز خوشايند بوده و انتظار عدم آن

خود مايه اميد خواهد بود. در نتيجه هر اميدى در دامن خود بيمى را به همراه

دارد و بالعكس. امّا در پاسخ به اين پرسش كه ميزان حاكميت آن دو بر انسان چه

مقدار بايد باشد، مى توان گفت: اين نسبت بايد به ميزانى باشد كه هيچ يك از آن

دو از كارآمدى و حركت و عمل آفرينى ديگرى نكاهد; زيرا بيم و اميد، ابزارى

براى عمل صالح و تقرّب به سوى خداوندند، و اين هنگامى محقق خواهد شد كه آن دو

در حالت تعادل قرار گيرند.

ثانياً، نسبت به ميزان ارزشمندى آن دو در مقايسه با يكديگر، به نظر مى

رسد كه اين قياس را در دو سطح بايد انجام داد: نسبت به تك تك افراد و مصاديق

و با صرف نظر از مصاديق و تنها با توجه به حقيقت بيم و اميد. نسبت به افراد،

تقدّم هر يك از آن دو وابسته به وضعيت فرد است. برخى را «اميد» به حركت در مى

آورد و برخى را «بيم». بديهى است كه داروى متناسب براى هر يك ارزشمندتر است.

امّا با صرف نظر از اشخاص معين و با توجه به حقيقت بيم و اميد، از برخى از

آيات(15) و روايات برمى آيد كه عمل اگر برخاسته از اميد به خداوند باشد، بر



1. سوره نازعات، آيه 40 و 41.

2. كافى، ج 8 ، ص 138، ح 103.

3. برخى از ارباب لغت، قنوط را درجه شديد يأس دانسته اند. (ر.ك: ابى هلال

العسكرى و سيد نورالدّين الجزايرى: معجم الفروق اللّغويّه، ص 435 و 436)

4. سوره حجر، آيه 56 .

5. سوره يوسف، آيه 87 .



6. ر.ك: فيض كاشانى، محسن: پيشين، ج 7، ص 249; نراقى، محمدمهدى:

پيشين، ج 1، ص 244.

7. كافى، ج 2، ص 71، ح 1.

8. سوره شورى، آيه 5 .



9. سوره رعد، آيه 6 .

10. ر.ك: تفسير آيه 5 از سوره ضُحى.

11. از جمله: سوره آل عمران، آيه 131.

12. ر.ك: نراقى، محمدمهدى: پيشين، ج 1، ص 247 ـ 254.

13 . نهج البلاغه، نامه 21 و ر.ك: همان، خ 160، حكمت 150; حرّانى:

پيشين، ص 2; كافى، ج 2، ص 68 ، ح 5 .



14. سوره اعراف، آيه 99.

15. از جمله ر.ك: سوره فصّلت، آيه 23 و سوره فتح، آيه 12.

/ 114