3. وحى
دو راهكار پيش گفته اگرچه در بسيارى موارد راهگشاى اند، لكن كارآمدى آنهامنحصر به امور كلى و اصولى است و در مقام تعيين و تفصيل جزئيات، سخت آسيب
پذير، ناكارآمد و اختلاف برانگيزند.
بر همين اساس در نظام هاى اخلاقى مبتنى بر خدامحورى، «وحى» رهيافت سومى
است كه دو طريق پيشين را تكميل مى كند. وحى به دليل توانمندى در تعيين و
تفسير مفاهيم اخلاقى و پرداختن به جزئيات آنها نقش اول را در باب شناسايى عمل
اخلاقى دارد; اگرچه هيچ گاه آن دو را نيز ناديده نمى انگارد، بلكه همواره به
شكوفايى و كارآمد كردن آن دو اصرار مىورزد.
در نظام اخلاقى اسلام، فضيلت هاى اخلاقى تحت عناوينى مانند حسنه، حلال و
آنچه موجب اجر و ثواب و ورود انسان به بهشت مى گردد، و رذيلت هاى اخلاقى تحت
عناوينى مانند ذنب، اثم، حرام و آنچه سبب خسران آدمى و ورود او به جهنم مى
شود، معرفى شده است. همچنين جايگاه و اهميت هر يك از مفاهيم مثبت و منفى
اخلاقى با توجه به شاخصه هاى دخيل در اين باب از قبيل سهل و دشوارى، پنهان و
آشكار بودن، چگونگى انگيزه و نيّت فاعل و آثار كمّى و كيفى كه به دنبال خواهد
داشت، مورد دقت و ارزيابى قرار گرفته است. نكات فراوانى در باب طبقه بندى
نيكى و پليدى هاى اخلاقى در كتاب و سنت، شايسته دقت است كه بيان تفصيلى آنها
از حوصله اين كتاب خارج است.
د. تزاحم ارزش ها و معيار ترجيح
يكى از مشكلات اخلاقى بشر برخورد و تزاحم ارزش هاى اخلاقى در مقام عملاست. به
اين معنا كه انسان دائماً در زندگى فردى و اجتماعى خود با دو يا چند
تكليف اخلاقى در زمان واحد مواجه است; به طورى كه نمى تواند به همه آنها در
آن زمان پايبند باشد و امكان انجام برخى از اين وظايف در زمانى ديگر نيز وجود
ندارد. بنابراين چاره اى جز اين باقى نمى ماند كه انسان از ميان آنها يكى را
برگزيند. معيار ترجيح در اين گزينش اجتناب ناپذير، چيست؟ آيا در نظام اخلاقى
اسلام معيار و ملاكى براى اين قبيل انتخاب ها انديشيده شده است؟ يكى از
انتظارات موجّه از يك نظام اخلاقى كارآمد، پيشنهاد معيارى معقول، قابل درك و
كاربردى براى حل اين قبيل مشكلات است. بر همين اساس اين امر در برخى منابع
فلسفه اخلاق مورد توجه قرار گرفته است.(1)
در حوزه علوم اسلامى، مسئله تزاحم و برخورد ميان وظايف ـ اعم از اخلاقى و
حقوقى ـ مورد توجه جدّى عالمان اصول بوده و در مبحث «تزاحم» مورد گفتوگو قرار
گرفته است. آنان علاوه بر بيان اقسام تزاحم و برخورد ارزش ها در مقام عمل،
ملاك هايى را نيز براى ترجيح يكى بر ديگرى پيش نهاده اند.(2)مهم ترين و قابل
فهم ترين آنها بدين قرارند:
اساسى ترين ملاك عقلى و شرعى ترجيح در تزاحم هاى اخلاقى و حقوقى، ميزان
اهميت هر يك از وظايف است; يعنى هنگامى كه ناگزيريم بين دو يا چند تكليف
اخلاقى، اطاعت و پايبندى به يكى را برگزينيم، بايد مهم ترين آنها را برگزيد و
بدان عمل كرد. اما چگونه مى توان تكليف مهم تر را شناسايى كرد؟ آيا معيارى
براى تشخيص مهم ترين، وجود دارد؟ عقل آدمى در بسيارى از موارد قادر به
شناسايى تكليف مهم تر است. هنگامى كه ناگزيريم كه از ميان نجات جان انسان
بيمار از خطر مرگ با استفاده بدون اجازه از اتومبيل ديگرى و پايبندى به لزوم
احترام به اموال ديگران، يكى را برگزينيم، عقلا نجات جان بيمار مهم تر است و
عقل، زير پا گذاشتن حق مالكيت فرد را در اين قبيل موارد موجّه مى داند. در
موارد بسيارى هم تزاحم عقل و دريافت هاى درونى و وجدانى انسان راه به جايى
نمى برد; ولى شريعت با بيان اصول كلى و يا آنچه در مقام ارزيابى و طبقه بندى
فضايل و رذايل اخلاقى و با شيوه هاى خاص خود بيان داشته است، وظيفه مهم تر را
مى نماياند. مثلا در نظام اخلاقى اسلام، هرگاه تكاليفى كه انسان در مقابل
خداوند دارد با وظايفى كه در برابر مردم بر عهده دارد، تزاحمى پيش آيد،
تكاليف مربوط به مردم مهم ترند. به همين دليل در متون مقدس دينى، جان و مال و
آبروى مردم از امور مهم محسوب شده است كه نبايد مورد تعرض قرار گيرد. از
ميان آن سه نيز، حفظ جان و موجوديت افراد بر دو مورد ديگر مقدم است. بنابراين
اهميت مفاهيم اخلاقى را بايد با توجه به نوع نگاه و تعبيرى كه در كتاب و سنت
نسبت به آنها وجود دارد، كشف كرد.
گاهى ممكن است موازين عقلى و وجدانى و تعابير متون دينى، تعيين كننده
برترى و اهميت يك وظيفه نسبت به ديگرى نباشند; در چنين مواردى انسان مى تواند
يكى را به دلخواه برگزيند. بنابراين نظام اخلاقى اسلام در باب شناسايى مصاديق
و جزئيات نيكى ها و پليدى هاى اخلاقى كه يكى از اركان كارآمدى نظام اخلاقى
است، تدابير لازم را انديشيده است و در اين قسمت نيز موقعيت بى مانندى دارد.
1. ر.ك: فرانكنا: فلسفه اخلاق، ترجمه هادى صادقى، ص121; اتكينسون:
فلسفه اخلاق، ترجمه سهراب علوى نيا، ص 31 ـ 50 .
2. ر.ك: نائينى: فوائدالاصول، (تقرير شيخ محمدعلى كاظمى)، ج 1 ـ 2، ص
317 و 335.