3. شكر - اخلاق اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامی - نسخه متنی

احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چهار. تلاش و توكل: اگرچه با دقت در ماهيت توكّل روشن مى گردد كه

توكّل منافاتى با سعى و تلاش و استفاده از ابزار و اسباب ندارد، گاهى شبهه اى

پديد مى آيد كه اشاره به آن مفيد است. انسان نسبت به امورى كه اسباب و علل آن

خارج از اراده او است، چاره اى جز توكّل ندارد; ولى نسبت به حوادثى كه ايجاد

اسباب و علل آن در توان او است، در عين حال كه به موجب توكّل براى ابزار و

اسباب، تأثير مستقل قائل نيست، ولى وظيفه دارد كه براى فراهم آوردن آنها

بكوشد و آنچه را به سببيّت آن يقين يا گمان دارد، به كار گيرد و در اين جهت

از تعقّل و انديشه خويش بهره برد. زيرا سنّت خداوند بر اين قرار گرفته است كه

امور عالم با اسباب و علل خاص خود پيش رود. بر همين اساس فرموده است كه هنگام

جنگ با شيوه اى

خاص و با اسلحه نماز بخوانيد،(1) و توان و قدرت دفاعى براى خود آماده

كنيد.(2) به موسى(عليه السلام)دستور داد كه بندگان مرا شبانه و به دور از چشم

فرعونيان از شهر بيرون ببر.(3) پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)هنگامى كه مردى

اعرابى را ديد كه به بهانه توكّل بر خداوند، شترش را در بيابان رها نموده،

فرمود: اعقلها و توكّل;(4) «شتر را ببند و توكّل بر خداوند نما».

3. شكر

اين مفهوم نيز از چند جهت قابل بررسى است:

يك. ماهيت و مراتب شكر: در شرح ماهيت «شكر» عبارات متعددى به كار

گرفته شده است. «تصور نعمت و اظهار آن»،(5) «شناخت نعمت منعم و شادمانى و

سرور نسبت به آن ، عمل به مقتضاى اين سرور با عزم بر امور خير، سپاسگزارى از

منعم و استعمال نعمت در راه بندگى خداوند»(6) و «اظهار نعمت»،(7) تعاريفى است

كه براى «شكر» بيان شده است. در جمع بين اين تعاريف مى توان گفت كه در واقع

حقيقت شكر همان «اظهار نعمت» است.

اظهار نعمت از سويى مستلزم ادراك و تصور آن است و از جانب ديگر اين اظهار

داراى مراتب و چهره هاى مختلف است; زيرا اظهار نعمت عبارت است از استعمال آن

در راهى كه منعم اراده كرده است و همچنين يادآورى و مدح و ثناى او براى

نعمتش. بنابراين شكر داراى مراتب سه گانه قلبى (يادآورى)، زبانى (مدح و ثنا)

و عملى است. مراد از شكر خداوند آن است كه انسان اولا، همواره در دل متوجه و

يادآور نعمت هاى او باشد. ثانياً، به هنگام استفاده از نعمت هاى بيكران الهى

زبان به حمد و سپاس الهى بگشايد. ثالثاً، نعمت ها و بركات خداوندى را در راهى

كه خداوند اراده كرده است، به كار گيرد.(8) در مقابل «شُكر» ، «كُفر» قرار

دارد كه به معناى مخفى كردن و پوشاندن نعمت هاى الهى است. البته آشكار است كه

نسبت به

نعمت هاى بى شمار خداوندى حتى بندگان شاكر الهى هم از عهده سپاسگزارى او

برنمى آيند; درعين حال، ادب بندگى اقتضا مى كند كه نهايت تلاش خويش را در اين

راه بنمايد. قرآن در باب گستره نعمت هاى الهى و ميزان سپاسگزارى نوع بشر مى

فرمايد:

و از هرچه از او خواستيد به شما عطا كرد، و اگر نعمت خدا را شماره كنيد،

نمى توانيد آن را به شمار درآوريد. قطعاً انسان ستم پيشه ناسپاس است.(9)

دو. ارزش شكر: در آيات و روايات، در شرح مقام شكر و سپاسگزارى آمده

است: سپاسگزارى از صفات خداوند است: «و خداوند سپاس پذير بردبار است.»(10)

سپاسگزارى آغاز و انجام سخن جنت نشينان است: «سپاس خدايى را كه وعده اش را بر

ما راست گردانيد.»(11) «و پايان نيايش آنان اين است كه: الحمدلله ربّ

العالمين.»(12) خداوند حمد و سپاس را در كنار ايمان، مانع عذاب برشمرده است:

«اگر سپاس بداريد و ايمان آوريد، خدا مى خواهد با عذاب شما چه كند؟».(13)

در فضيلت سپاسگزارى همين بس كه خداوند صريحاً بندگان را به آن فرمان مى

دهد: «و شكرانه ام را به جاى آوريد و با من ناسپاسى نكنيد.»(14) به فرموده

امام سجاد(عليه السلام) سپاسگزارى از خداوند، آدمى را در دايره محبت خاص الهى

قرار مى دهد: «حقيقتاً خداوند، هر قلب محزون و هر بنده سپاسگزار و قدردان را

دوست مى دارد.».(15) بنابراين حق شناسى و سپاسگزارى نسبت به خداوند از عناصر

اساسى تنظيم كننده رابطه انسان با خداوند است كه ريشه اصلى آن در ادراك نعمت

ها و بركات الهى و اعتراف قلبى نسبت به آنها نهفته است.

شايان ذكر است كه «شكر» در مفهوم كلى خود شامل سپاسگزارى از مردم در

مقابل خدمات آنان نيز مى شود. در باره اين گونه شكر، در مبحث اخلاقِ معاشرت

سخن گفته مى شود.

1. سوره نساء، آيه 101.

2. سوره انفال، آيه 61 .

3. سوره دخان، آيه 23.

4. طوسى: امالى، ص 193، ح 329.

5. راغب اصفهانى: پيشين، ص 272.

6. نراقى، محمدمهدى: پيشين، ج3، ص 233. همچنين ر.ك: فيض كاشانى،

محسن: پيشين، ج 7، ص 144 ـ 146.

7. علامه طباطبايى: الميزان، ج 4، ص 38 و ج 16، ص 215.

8. مراتب شكر را مى توان از لابه لاى احاديث معتبر نيز استنباط نمود; از

جمله ر.ك: كافى، ج 2، ص 96، ح 15 و ص95، ح 9 و 11.



9. سوره ابراهيم، آيه 34. همچنين ر.ك: سوره اعراف، آيه 10 و 17، سوره

يونس، آيه 60 و سوره غافر، آيه 61 .

10. سوره تغابن، آيه 17. همچنين ر.ك: سوره نساء، آيه 147.

11. سوره زمر، آيه 74.

12 . سوره يونس، آيه 10.

13 . سوره نساء، آيه 147.

14. سوره بقره، آيه 152. همچنين ر.ك: سوره اعراف، آيه 144 و سوره زمر، آيه

66 .

15 . كافى، ج 2، ص 99، ح 30.

/ 114