2. عقل - اخلاق اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامی - نسخه متنی

احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. عقل

علاوه بر بلوغ طبيعى، وجود قوه تعقل، شرط مسئوليت اخلاقى است. بنابراين،

افرادى كه از سلامت عقلانى برخوردار نيستند و دچار كاستى هايى در قوه عاقله

اند، مسئوليت اخلاقى ندارند; اگرچه سرپرست آنان در مقابل خساراتى كه در نتيجه

اعمال آنان به ديگران وارد مى شود، مسئوليت حقوقى دارد. يكى از دلايل ضرورت

وجود عقل در فاعل، نقشى است كه



عقل در حصول علم و آگاهى در فاعل دارد.(1)

در پى خواهد آمد كه يكى از

شرايط مسئوليت اخلاقى، علم و آگاهى فاعل نسبت به خوبى و بدى فعل است. از آن

جا كه اين شرط موقوف به قدرت عقلانى است، وجود قوه عقل و ادراك در فرد، مقدمه

ضرورى آگاهى است و به نوبه خود شرط مسئوليت اخلاقى محسوب مى گردد.

3. علم يا امكان تحصيل آن

فرد هنگامى مسئوليت اخلاقى دارد كه نسبت به زشتى و پليدى و ممنوعيت آنچه

بايد ترك كند و نسبت به خوبى و شايستگى آنچه بايد انجام دهد و همچنين چگونگى

انجام آن، علم و آگاهى داشته باشد و يا اين كه امكان دستيابى به آگاهى لازم

را داشته باشد; يعنى در موقعيت و وضعيتى باشد كه بتواند اين علم را تحصيل

كند.(2) بنابراين بسيارى از مسلمانان و غيرمسلمانانى كه علم به وظايف اخلاقى

خود ندارند، ولى امكان تحصيل چنين علمى براى آنان وجود دارد، نسبت به اين

قبيل اعمال خود مسئوليت اخلاقى دارند و كيفر اُخروى متوجه آنان نيز هست;

اگرچه بالفعل علم نداشته باشند. در مقابل آن دسته از مسلمانان و غيرمسلمانان

كه امكان دستيابى به چنين علمى را ندارند، فاقد مسئوليت اخلاقى خواهند بود.

افزون بر اخلاق، نظام هاى حقوقى موجود نيز آگاهى فرد و يا امكان آگاهى او را

شرط مسئوليت كيفرى مى شمارند.

چرا علم به تكليف و يا امكان تحصيل آن، شرط مسئوليت اخلاقى است؟

در تبيين چرايى ضرورت وجود شرط علم، مى توان به دلايل فطرى و وجدانى،

عقلى، عقلايى و دينى اشاره كرد:

اوّلا; وجدان سالم بشرى مجازات و كيفر را بدون ابلاغ و اعلام نسبت به

فردى كه در كسب آگاهى از وظيفه خود مرتكب تقصيرى نشده است، زشت و ناپسند مى

شمارد.(3)



1. ر.ك: شيخ طوسى: الاقتصاد فيما يتعلق بالاعتقاد، ص 117.

2. همان، ص 116 ـ 117; علاّمه حلّى: كشف المراد، ص 322.

3. ر.ك: آخوند خراسانى: كفاية الاصول، ص 343.


/ 114