سه. درجات زهد
عالمان اخلاق به اعتبارات مختلف براى زهد انواع و درجاتى ذكر كرده اند كهبه اختصار آنها را گزارش مى كنيم.
1. مراتب شدّت و ضعف زهد: زُهد را از جهت ميزان شدت و ضعف اِعراض از
دنيا به سه درجه تقسيم مى كنند:
1. فرد به دنيا پشت مى كند، در حالى كه به آن تمايل دارد و در واقع با
زحمت و مشقّت و تكلّف خود را از دنيا دور مى كند.
2. شخص با ميل و رغبت و به آسانى از دنيا اعراض مى كند; بدون آنكه تمايلى
به آن داشته باشد. زيرا در نظر او دنيا نسبت به لذت هاى اخروى كوچك و حقير
است. او در واقع مبادرت به يك معامله كرده است و چيز كم ارزش ترى را به
انتظار رسيدن به كالاى ارزنده تر از دست مى دهد و البته از اين معامله خشنود
است.
3. بالاترين درجه زهد آن است كه با رغبت و اشتياق، دنيا را ترك نمايد و
اصلا احساس از دست دادن چيزى را نكند. احساس ننمايد كه معامله اى صورت گرفته
است; چنان كه اگر كسى از مُشتى خاك بگذرد تا به ياقوتى دست يابد، هرگز احساس
نمى كند كه چيزى را به قيمت دستيابى به شى ارزنده تر از دست داده و معامله اى
كرده است.
2. مراتب زهد از جهت آنچه از آن اعراض مى شود: از اين حيث براى زهد
چندين درجه به شرح زير در نظر گرفته شده است:
1. ترك و اعراض از محرمات; يعنى زهدورزى نسبت به محرمات كه به آن «زهد
واجب» گويند.
2. اعراض از شبهات و زهدورزيدن نسبت به آنها كه موجب سالم ماندن انسان از
ارتكاب محرمات مى گردد.
3. زهدورزيدن نسبت به مقدار بيشتر از نياز از چيزهاى حلال; يعنى در
خوراك، پوشاك، مسكن، اثاثيه زندگى و امثال آن و ابزارهاى دستيابى به آنها از
قبيل مال و جاه، به مقدار ضرورى اكتفا كردن.
4. زهد ورزيدن نسبت به همه آنچه كه موجب لذت نفس مى شود، حتى نسبت به
مقدار لازم و ضرورى از دنيا. به اين معنا كه بهره مندى و استفاده او از مقدار
ضرورى نيز براى لذت آن نباشد، نه اين كه حتى قدر ضرورى از دنيا را هم ترك
نمايد كه اصولا چنين چيزى امكان ندارد. اين درجه از زهد و نوع ما قبل آن،
زهدورزى در حلال است.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود:
خوشا به حال آنان كه در مقابل خداوند فروتنى مى كنند و در آنچه برايشان
حلال شده است، زهد مىورزند، بدون آنكه از سيره من روى بگردانند.(1)
5 . روى گردانيدن از هرآنچه غير خدا است، حتى از خودش. البته توجه به
بعضى از اشيا مانند خوراك و پوشاك و معاشرت با مردم در حدّ ضرورت منافاتى با
اين درجه از زهد ندارد; زيرا توجه كامل به خداوند جز با بقا و زنده ماندن
انسان ممكن نيست و زندگى انسان هم در گرو برخوردارى از ضروريات زندگى است.
چنان كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است:
زهد كليد درِ بهشت و برائت از جهنم است و آن ترك كردن هر چيزى است كه
آدمى را از خداوند غافل گرداند، و افسوس نخوردن بر از دست دادن دنيا و دچار
خودپسندى نشدن از ترك آن.(2)
امام على(عليه السلام)در پاسخ پرسش از ماهيت زهد مى فرمايد:
همه زهد در دو كلمه از قرآن گردآمده است. خداى سبحان فرمود: تا بر آنچه
از دستتان رفته دريغ نخوريد، و بدانچه به شما داده شادمان مباشيد.(3) و آنكه
بر گذشته دريغ نخورد و به آينده شادمان نباشد، از دو سوى زهد ورزيده است.(4)
3. مراتب زهد از حيث چيزى كه در طلب آن انسان از دنيا روى برمى
گرداند: از اين جهت زهد داراى درجات سه گانه زير است.
يك. زهد خداترسان: انسان براى تحصيل نجات از آتش و ساير عذاب هاى اُخروى
از دنيا رويگردان مى شود.
1. همان، ج 8 ، ص 169، ح 190; حرّانى: تحف العقول، ص 30. هم چنين
ر.ك: صدوق: فقيه، ج 4، ص 400، ح 5861 و تفسير عياشى، ج 2، ص 211، ح
42.
2. گيلانى، عبدالرزاق: مصباح الشريعة، ص 137.
3. سوره بقره، آيه 237.
4. نهج البلاغه، حكمت 439، همچنين ر.ك: كلينى: كافى، ج 2، ص 128،
ح 4; و شيخ صدوق، امالى، ص 714، ح 984، و خصال، ص 437، ح 26.