فصل سوم :عمل اخلاقى - اخلاق اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامی - نسخه متنی

احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل سوم :عمل اخلاقى

در اين قسمت، اساسى ترين موضوعى كه در بخش اخلاق هنجارى(1) از مباحث

فلسفه اخلاق، مطرح است، يعنى معيار «خوبى و بدى» اخلاقى مورد گفتوگو قرار مى

گيرد. بنيادى ترين پرسش هايى كه اين گفتار عهده دار پاسخگويى به آنها است، به

قرار زير است:

1. در چه صورتى يك عمل در حوزه داورى علم اخلاق قرار مى گيرد؟

2. تحت چه شرايط عامى، از ديدگاه اخلاق اسلامى، عملى «خوب» يا «بد»

پنداشته مى شود؟

3. شرايط عمومى مسئوليت اخلاقى در نگاه اسلام چيست؟

4. بعد از شناسايى معيارهاى كلى براى فضيلت و رذيلت اخلاقى، چه ابزارهايى

در دين براى شناخت مصاديق عمل «خوب» و «بد» معرفى شده است؟

5 . آيا در دين، مفاهيم و واژه هاى مشخصى براى شناسايى نيكى ها و پليدى

هاى اخلاقى وجود دارد؟

6 . گاهى در مقام عمل، دو حكم اخلاقى در زمان يا موضوع واحدى جمع مى

شوند، به طورى كه انسان قادر نيست به هر دو حكم پايبند بوده از هر دو پيروى

نمايد; آيا در نظام اخلاقى اسلام تدبيرى براى اين موارد انديشه شده و

معيارهايى براى ترجيح يك دستور اخلاقى بر ديگرى تبيين شده است؟

مجموعه پرسش هاى مذكور را در چهار محور مى توان خلاصه كرد:

الف) قلمرو و شرايط كلى عمل اخلاقى;

ب) شرايط عمومى مسئوليت اخلاقى;



. Normative ethics.

ج) ابزارها و راه هاى شناسايى زشتى ها و زيبايى هاى اخلاقى;

د) معيارهاى حل تعارض ها و تزاحم هاى اخلاقى.

بنابراين، مطالب اين فصل در چهار محور ترتيب داده مى شود.

الف. عناصر ارزشمندى عمل اخلاقى

مراد از عمل اخلاقى در اين مبحث «عمل خوب» است. در نظام اخلاقى اسلام كه

وجود پاداش و كيفر براى اخلاق ضرورى پنداشته مى شود، عمل خوب، عملى است كه

پاداش و ثوابى اخروى در پى دارد; اعم از اين كه پاداش دنيوى هم به دنبال

داشته باشد يا خير.

بنابراين هدف اين مبحث، بيان شرايطى است كه در آن يك عمل مى تواند براى

انجام دهنده پاداش و ثواب اُخروى را به دنبال بياورد.

در يك دسته بندى كلى، عناصر لازم براى يك عمل «خوب» و «ارزشمند» اخلاقى

را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: عناصر فاعلى و عناصر فعلى يا عينى. مقصود

از «عناصر فاعلى» شرايطى است كه به نوعى به فاعل بر مى گردد. «عناصر فعلى و

عينى»، شرايط و وضعيتى است كه لازم است در «فعل» به عنوان يك امر واقعى، عينى

و مستقل از اراده و وضعيت فاعل، وجود داشته باشد. مجموع اين دو دسته عناصر كه

پايه هاى اصلى فضيلت اخلاقى را تشكيل مى دهند، به قرار زير است.(1)

1. عناصر فاعلى

وجود دو عنصر اساسى در فاعل لازم است تا عمل او با وجود شرايط ديگر در

فعل، به زيور نيكى و ارزشمندى اخلاقى آراسته گردد. اين دو عنصر عبارتند از:

«آزادى و اختيار فاعل» و «وجود انگيزه و نيّت خاصى» در او، از هنگام شروع تا

پايان فعل.

1- آزادى و اختيار فاعل

همچنان كه از تعريف علم اخلاق بر مى آيد، اخلاق از اعمال و رفتار اختيارى

انسان و از


صفات و ملكاتى كه مبدأ اختيارى دارند، گفتوگو مى كند و آنچه خارج از

اراده آزاد و اختيار انسان باشد، اصولا از قلمرو تحسين و تقبيح و داورى

اخلاقى خارج است و صلاحيت و استحقاق حكم اخلاقى را ندارد.

انسان دو نوع فعل انجام مى دهد: يك دسته افعال و كارهاى طبيعى و اضطرارى

و گروه ديگر، افعال اختيارى و ارادى. «افعال طبيعى و اضطرارى» از طبيعت انسان

صادر مى شود; بدون اين كه علم و آگاهى در انجام آنها دخالتى داشته باشد;

مانند نفس كشيدن. امّا «افعال ارادى و اختيارى» انسان از روى علم و آگاهى از

او صادر مى شود; يعنى انسان ابتدا آن عمل را مى شناسد و آن را از ساير

رفتارها تميز مى دهد، سپس آن را مصداق كمال نفس مى يابد، آنگاه مبادرت به

انجام آن مى نمايد.(1)

البته همان طور كه در مباحث فلسفى و كلامى به اثبات رسيده است، ترديدى

وجود ندارد كه آدمى نسبت به كارهايى كه از روى علم و اراده انجام مى دهد،

اختيار تكوينى دارد. آرى، اختيار بشر مطلق نيست; زيرا اختيار او يكى از اجزاى

سلسله علل است. اسباب و علل خارجى نيز در تحقق افعال اختيارى او دخالت دارند;

مثلا تغذيه انسان علاوه بر خواست و اراده او، به وجود غذا در خارج و قابليت

آن براى خوردن و در دسترس بودن، سلامتى دهان و دستگاه هاضمه و ده ها و صدها

علت و سبب ديگر كه خارج از اختيار او است، نياز دارد كه سرسلسله آنها، خواست

و اراده خداوند است كه بقاى اراده آدمى نيز وابسته به خواست او است.(2)

بنابراين آزادى اراده بشر حتى در حوزه افعال ارادى او نيز محدود و مشروط است;

ولى ستايش و نكوهش اخلاقى نسبت به عمل او، محدود به قلمرو فعل اختيارى او

است.

در مقابل فعل ارادى و آزادانه، فعل طبيعى و جبرى است كه به دليل

كاربردهاى مختلفى كه واژگان اختيار و جبر در اصطلاح علوم مختلف دارند و

بسيارى از اين معانى در فرهنگ عمومى جامعه مورد استفاده قرار مى گيرد و

همواره منشأ پيدايش شبهاتى در اذهان مى گردد، جاى دارد انواع مهم كاربردهاى

مختلف جبر و اختيار را برشماريم.

واژه جبر در موارد زير به كار برده مى شود و آزادى و اختيار در هر مورد،

معناى مقابل آن را دارد:

1. جبر فلسفى: اعمال و رفتارى است كه از انسان صادر مى شود، ولى

اختيار او هيچ




1. ر.ك: علامه طباطبايى(ره): الميزان، ج 1، ص 106 ـ 107.

2. همان، ج 16، ص 67 .

/ 114