2. فطرت (دل)(1) - اخلاق اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامی - نسخه متنی

احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مراد از «عقل» در اين جا آن دسته از احكام عقلى است كه بتواند در تحت

قاعده كلى ملازمه بين حكم عقل و شرع قرار گرفته و به مدد اين قاعده حكايتگر

خواست شريعت باشد. شرايط و چگونگى اين امر را بايد در مبحث ملازمات عقليه در

منابع اصول فقه جستوجو كرد.

2. فطرت (دل)(1)

وجود گرايش هاى فطرى به سوى نيكى هاى اخلاقى و نفرت هاى درونى نسبت به

پليدى ها در سرشت و خميرمايه جان آدمى، رهيافت قابل اعتماد و مطمئنى است كه

منشأ آن گوهر پاك و بى آلايش انسانيت و قلب سليم است. تمايلات فطرى انسان با

داشتن مشخصه هايى از قبيل مثبت و معنوى بودن، ارادى و آگاهانه تر بودن، و

اختصاص آنها به حوزه حيات انسانى، به سادگى از اميال غريزى و طبيعى موجود در

درون آدمى قابل تشخيص اند. بسيارند افرادى كه از دانش و فرهنگ رسمى و تمدن و

تعليم و تربيت بيگانه اند، اما به بركت نظاره در اين جام جهان بين و آيينه حق

نما از سرچشمه زلال معرفت و آثار پايبندى به گوهر مكارم اخلاقى، سيراب و به

زيور فضائل اخلاقى آراسته اند. اُويس قرنى آن مرد باديه نشين يمنى بدون آنكه

جمال رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را ديده باشد، در آتش محبت و عشق به فضايل

و مكارم او مى سوزد و در هواى وصالش ترك ديار و اموال مى كند. سلمان فارسى در

جستوجوى حقيقت و فضيلت، به هر دير و صومعه سر مى كشد و از راهب مسيحى و خاخام

يهودى، سراغ آن را كه در صافى دل نشان از او دارد، مى پرسد و در اين راه رنج

بردگى را نيز به جان مى خرد و سرانجام در نخلستان هاى اطراف يثرب تجلّى آمال

و گمشده دل خويش را در سيماى حبيب خدا(صلى الله عليه وآله) مى يابد و تا آن

جا پيش مى رود كه از محرمان حريم عترت مى گردد.

قرآن كريم سرچشمه معرفت و راه هاى شكوفايى و موانع كارآمدى آن را بارها

خاطرنشان كرده است. در سوره شمس پس از قسم هاى مكرر كه آخرين آنها سوگند به

نفس و جان آدمى است، مى فرمايد: «سپس پليدكارى و پرهيزگارى اش را به آن الهام

كرد».(2)

مراد از الهام همان علم است كه به صورت تصور و تصديق در جان آدمى نهاده

شده است. الهامِ فجور و تقوا از جانب خداوند بدين معنا است كه بدى و نيكى

رفتار انسان را به طور فطرى به او آموخته است; مثلا انسان به طور آشكار قادر

است پليدى خوردن مال يتيم را از مصرف اموال خويش، تميز دهد.(3)


1. مراد از «فطرت» در اين جا آن دسته از علوم بديهى و گرايش هاى درونى،

آگاهانه و اختيارى، مثبت و متعالى، و غيراكتسابى است كه در تمام انسان ها به

طور بالقوه وجود دارد و در صورت فراهم بودن شرايط به فعليت مى رسد.

2. فَأَلْهَمَها فُجورَها و تقواها. (سوره شمس، آيه 8 .)

3. علامه طباطبايى: الميزان، ج 20، ص 297 ـ 298.

/ 114