گفته شده است كه ايمان امرى قلبى است و در عين حال اختيارى; در حالى كه علم و
عقيده ممكن است به صورت غيراختيارى نيز براى انسان حاصل گردد. بنابراين
ملازمه اى ميان علم و ايمان به يك حقيقت وجود ندارد; يعنى ممكن است فرد به
حقيقتى عالم باشد، ولى نسبت بدان كفر ورزد.(1)
قرآن كريم در باب امكان جدايىِ
علم از ايمان به يك چيز مى فرمايد:
و با آنكه دل هايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبّر آن را انكار
كردند. پس ببين فرجام فسادگران چگونه بود.(2)
به تنهايى براى تحقق ايمان كافى نيست.
در باره تفاوت بين «ايمان» و «اسلام»، چون قرآن در آيه شريفه إِنّ
المسلمينَ و المسلمات و المؤمنينَ و المؤمنات ...(3) و برخى آيات
ديگر،(4) اسلام را در مقابل «ايمان» قرار داده است، تفاوت آن دو در اين است
كه اسلام، به معناى تسليمِ عملى در مقابل دين است و تسليم عملى با اعضا و
جوارح ظاهرى بدن محقق مى گردد; ولى ايمانْ امرى قلبى، اعتقادى و باطنى است;
به طورى كه آثار آن در اعمال ظاهرى و بدنى نيز ظاهر مى گردد. بنابراين هر
مؤمنى مسلمان است، ولى هر مسلمانى مؤمن نيست;(5) مانند منافق كه به دستورات
دين عمل مى كند، ولى ايمان ندارد.
نسبت ايمان و عمل: در بسيارى از آيات قرآن، ايمان در كنارِ عملِ
صالح، ارزشمند و موجب سعادت شمرده شده است
.از آن جمله است:
هايى كه از زير
درختان آن، نهرها روان است درآوريم، براى هميشه در آن
جاودانند و... .(6)
1. ر.ك: علامه طباطبايى (ره): الميزان، ج 18، ص 259.
2 . سوره نمل، آيه 14.
3 . سوره احزاب، آيه 35.
4. مانند آيات 14 و 15 سوره حجرات.
5. ر.ك: علامه طباطبايى(ره): الميزان، ج 16، ص 313 ـ 314.
6. سوره نساء، آيه 57 و 122 و ر.ك: سوره بقره، آيه 103، سوره نساء، آيه
124 و سوره كهف، آيه 30.