در اين مقاله براى تبيين تعامل ميان ساختار و كارگزار از رهيافت چند علتى تيلى استفاده كرده ايم كه سنتزى از تبيين هاى علّى و معطوف به هدف، ارايه مى كند. تبيين ساختارى، مجموعه اى از عوامل خارج از پارامترهاى تصميم گيرى بازيگر را شامل مى شود كه براى انجام كنش محدوديت ايجاد يا آن را تسهيل مى كند. تبيين معطوف به هدف، به بازيگران فردى و جمعى و اين كه چگونه منافع و اهداف آن ها موجب رفتارهاى خاصى مى شود، مى پردازد. مسأله اين است كه پيامدهاى آتى كه مشاهده گر خارجى بايد منطقاً استنتاج كند به عنوان ساز و كارهاى علّى عمل مى كنند كه كنش عمدى را به وجود مى آورند. بدين ترتيب، تبيين معطوف به هدف به ما اجازه مى دهد تأثير ساختار انتخاب را بر محدوديت هاى ساختارى تحميل كنيم. به عبارت ديگر، اگرچه اثبات تجربى كنش اجتماعى معطوف به هدف دشوار است، اما همين كنش است كه ساختارهاى اجتماعى را پيوسته باز تأسيس مى كنند.نيروهاى علّى بلند مدتى كه ارزش تبيينى چشمگيرى در مورد ايران داشتند عبارت بودند از: ساختار دولت و شكل نوسازى از نظرگاهى كلان نگر، ماهيت دولت، رابطه آن با طبقات مختلف و موقعيت آن در فضاى پر تنش بازار جهان سرمايه دارى كه راه را براى تبديل نارضايتى از دولت به كنش جمعى هموار كردند.من براى تبيين كنش هدفمند در تقارن خاص و مناسب تاريخى از مدل هاى جامعه سياسى و بسيج تيلى استفاده كردم. مدل جامعه سياسى نشان مى دهد كه چگونه چالشگران اصلى (روشنفكران، روحانيون، بازار، طبقه كارگر صنعتى و طبقه متوسط جديد) منابع خود را در تعقيب منافع مشترك، بسيج كردند. مدل بسيج چارچوبى، مفهومى است كه عوامل تعيين كننده كنش جمعى را در لحظه اقدام، تبيين مى كند. بر اساس اين مدل ها چنين استدلال كردم كه كنترل روحانيون بر منابع هنجارى و مادى، آن ها را به چالشگرانى بلا منازع تبديل كرد. بازار، كه دسترسى بيشترى به منابع مالى و پيوندهاى تاريخى با روحانيون داشت، قدرت نيروهاى سنتى در رويارويى مستقيم شان با دولت را تقويت كرد. در عين حال از آن جا كه شبكه هاى محلى روحانيون و بازار به لحاظ فرهنگى و اجتماعى جا افتاده بودند، دولت نمى توانست اين نيروها را به شدتِ ساير مدعيانِ قدرت سركوب كند. بنابراين، روحانيون توانستند رهبرى ائتلاف شهرى چند طبقه اى را با اتكا به قدرت اجتماعى خود به دست گيرند.بسيج نيروهاى رقيب تحت رهبرى روحانيون به شكل گيرى دعاوى اى منجر شد كه با جامعه سياسى مستقر سازگارى نداشت. اين، آغاز ظهور وضعيت انقلابى بود. قدرت اين دعاوى كه با اهداف بسيج همخوان بود سطح تعهد را به شدت افزايش داد. طبقه متوسط جديد و طبقه كارگر صنعتى در اين نقطه به بسيج توده اى پيوستند و يك ائتلاف مردمى چند طبقه اى را به وجود آوردند. شدت و گستردگى بسيج توده اى در اين زمان همراه با تركيب نيروهاى مسلح باعث ناتوانى دستگاه قهرِ دولت شد و به برقرارى حاكميت دوگانه منتهى گرديد. شكاف بازگشت ناپذير در جامعه سياسى و فروپاشى نيروهاى مسلح، آخرين مرحله بسيج انقلابى، يعنى قبضه قدرت دولت، را به وجود آورد.