انقلاب ايران نشان داد كه عوامل فراملى نفوذ زيادى در ايجاد بحران در كشور داشته اند. از نظر اقتصادى، ترقى و تنزل قيمت و تقاضاى نفت به طور اساسى در شيوه، وسعت، شدت و جهت تغييراتى كه رخ داد، تأثير گذاشته بود. كاهش تقاضا و قيمت نفت در سالهاى 77 ـ 1975 و 56 ـ 1354) تأثير زيادى در ايجاد بيكارى، تورم و ظهور وضعيت انقلابى داشت. موقعيت مساعد ايران در ساختار نظام سرمايه دارى جهانى نيز از عوامل مهم در پديد آمدن چنين شرايطى بود. از نظر سياسى، ارتباط نزديك شاه با غرب و آمريكا، وسعت و درجه كمك يا فشارهاى بين المللى، جغرافياى سياسى ايران، موقعيت نامساعد در ساختار بين المللى نظام بين دولتى (interstate system) و تاثير مشاهده ساير نمونه هاى انقلابى، همگى از متغيرهاى مهم در خلق بحرانهاى انقلابى بوده اند. از نظر فرهنگى، ترغيب، تشويق، و شيوع آرمانها و عقايد غربى منجر به گسترش نابسامانى، جا كنى فرهنگى (cultural dislocation) از خود بيگانگى و خدشه دار شدن هويت ملى گرديد. تمايل به بازيابى و باز پس گيرى شخصيت و هويت ملى به مبارزه دامنه دارى عليه رژيمى كه متضمن ارزشها، علايق و نفوذ خارجى بود، تبديل شد. به عبارت ديگر بالا رفتن ميزان سواد، تعليم و تربيت و آشنايى با شرايط بين المللى، آمال و انتظارات بخش بزرگى از جامعه را افزايش داد. رژيم به علت ناتوانى در تحقق بخشيدن به اين آرزوها و خواسته ها، افراد را به مبارزه سياسى عليه موجوديت خود تحريك كرد.(147)در ايران ارتش نهادى مهم براى بدست آوردن، پرورش، نگهدارى و توسعه قدرت دولتى بود. اگر چه ارتش ايران قبل از هر چيز تعليم ديده بود كه نسبت به شخص شاه وفادار باشد (و در حقيقت ارتش در بخش مهمى از حياتش چنين بود)، در مراحل نهايى انقلاب نه تنها از وفادارى و كمك به رژيم دست كشيد، بلكه به طور فعالى در فرآيند شورشهاى انقلابى شركت كرد و با درگيرى نظامى با نيروهاى گارد سلطنتى، پيروزى نهايى را ممكن ساخت.(148) دخالت مؤثر ارتشهاى فيليپين و رومانى در فرآيند براندازى رژيمهاى پيشين را نيز مى توان به عنوان الگوى آشكارى از نقش ارتش در شورشهاى سياسى ذكر كرد.كدام يك از شاخه ها يا واحدهاى ارتش پيش از همه به نيروهاى انقلابى پيوستند؟ چرا آنها با وجود داشتن منفعت مادى فراوان در ساختار رژيم پيشين به مردم گرويدند؟ پيشينه خانوادگى و طبقه اجتماعى آنان چه بود؟ اينها سؤالات مهمى هستند كه بايد به منظور واضح تر شدن و درك بهتر نقش ارتش در شورشهاى انقلابى پاسخ داده شوند.(149)همكارى بين مساجد و دانشگاهها نيز از عوامل مهم در ايجاد تحولات انقلابى بود. مساجد به مركز فعاليتهاى سياسى، توزيع كالاهاى اساسى، تصميم گيرى درباره خط مشى هاى مبارزات محلى، و هماهنگى در بين مردم متفرق و پراكنده تبديل شدند. دانشجويان و انجمنهاى آنان از مهمترين عناصر در تأسيس زير بناى شبكه ارتباطات و انتشار آرمانهاى انقلابى در مناطق مختلف شهر بودند. از آنجايى كه شهرهاى جهان سوم، به ويژه پايتخت، به طور فزاينده اى به مركز ادارات، كارخانه ها و تعليم و تربيت تبديل مى شوند، ارتباطات اين مراكز با يكديگر نيز بيشتر و مهمتر خواهد شد. هنگامى كه وضعيت انقلابى به علت فشار از جانب نيروهاى ملى و فراملى ايجاد مى شود، ائتلاف و ارتباط اين نيروها و نهادهاى مذهبى نيز مى تواند براى تحقق تحولات اجتماعى مهم باشد.(150) تجربيات انقلابى ايران، لهستان و فيليپين، نشان دهنده نقش مهمى است كه ائتلاف اين نيروها قادر به ايفاى آن است.(151) البته شايان ذكر است كه شكل گيرى و نوع ائتلاف بين اين نيروها به طور گسترده اى به موقعيت بنيادى آنها در ساختار قدرت دولت و شهر، منابع مادى و غير مادى آنان، و وسعت منفعت و امتيازى كه توسط رژيم براى آنان فراهم مى شود، بستگى دارد.تظاهرات و اعتصابات نيز از روشهاى مهم براى مبارزه عليه نظام سياسى موجود به شمار مى روند تظاهرات انبوه و اعتصابات گسترده از روشهاى اصلى مبارزه با رژيم شاه در ايران بودند. آنها حقانيت رژيم را از بين بردند، اقتصاد را فلج كردند، به مفاهيم اتحاد و شجاعت معنا بخشيدند، و روحيه حاميان حكومت را تضعيف كردند. در ايران جنگهاى پارتيزانى در شهر و روستا، نقش مهمى در فرآيند تحولات انقلابى نداشت. تظاهرات و اعتصابات روش مهمى براى بيان اعتراض در كليه جنبشهاى ضد دولتى در بلوك شرق، چين (تين آن من) و فيليپين بود.به طور خلاصه مى توان گفت كه عوامل فراملى و نفوذشان بر دولت و جوامعى كه در موقعيت نامساعد بين المللى و داخلى قرار گرفته اند، نوع دولت و ساختار طبقات اجتماعى روابط بين اين دو ، ايدئولوژى و رهبرى، و ارتباط بين نيروهاى دولتى، نظامى و شهرى، از اجزاى مهم يك دستور العمل براى درك بهتر انقلابهاى اجتماعى مدرن از جمله انقلاب اسلامى ايران هستند.