بخش دوم: راه هاى اصلاح جامعه از نظر امام حسين(عليه السلام) و امام خمينى «ره» - رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات) - نسخه متنی

حاتم قادری، محمدهادی سمتی، غلام حیدر ابراهیم بای سلامی، سعید ارجمند، ناصر هادیان، تدا اسکاچپول، رابرت دی. لی، علی رجبلو، حمیرا مشیرزاده، سعید حجاریان، جان فوران، احمد گل محمدی، رضا رضائی؛ ترجمه: عباس زارع، محسن امین زاده، مهرداد وحدتی دانشمند؛ گردآوری: عبدالوهاب فراتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش دوم: راه هاى اصلاح جامعه از نظر امام حسين(عليه السلام) و امام خمينى «ره»

در بخش اول به آسيب هاى جامعه اسلامى در زمان قيام امام حسين(عليه السلام)و قيام امام خمينى «ره» اشاره شده و اينك راه هاى اصلاح جامعه از نظر اين دو رهبر بزرگ الهى، مى پردازيم تا بدانيم كه براى رسيدن به جامعه مطلوب اسلامى چه راه حل هايى را ارايه كرده اند و براى درمان آسيب هاى جامعه اسلامى چه شيوه هايى را در پيش گرفته اند.

1. اصلاح انديشه دينى و تغيير نگرش مردم نسبت به دين

دين يكى از سرچشمه هاى اصلى فرهنگ در جوامع بشرى است و صلاح و فساد هر جامعه به صلاح و فساد انديشه دينى در آن جامعه وابسته است. در بخش اول ملاحظه شد كه جامعه اسلامى هم در زمان امام حسين(عليه السلام) و هم در عصر امام خمينى(رحمه الله) به شدت از نظر عقايد و انديشه هاى دينى دچار آسيب شده است و نگرش مردم نسبت به دين يك نگرش سطحى است و در اين دوره هاى بحرانى، حكام جور از دين به عنوان وسيله اى براى توجيه حكومت و خلافت خود استفاده مى كنند و آن را عاملى مى دانند براى سكوت و سكون توده هاى مردمى كه همه چيز را به قضا و قدر سپرده اند و از هرگونه مسئوليت اجتماعى پرهيز مى كنند.

امام حسين(عليه السلام) به عنوان مظهر اسلام محمدى با قيام خود، عزم آن دارد تا بر تفسيرها و برداشت هاى رايج دين، خط بطلان كشد و با احياى دين حقيقى وجوه پويا، سازنده و جهت دهنده دين را براى مردم نمايان سازد لذا مى فرمايد:

انا خرجت لطلب اصلاح فى امة جدى اريد ان امر بالمعروف و انهى عن المنكر و اسير بسيرة جدى و ابى على ابن ابيطالب.

پر واضح است كه عامل اصلى انسجام امت اسلامى، دين است و اصلاح امت ممكن نيست مگر با اصلاح دين و اصلاح دين نيز به نظامى از كنترل و پيشرفت وابسته است كه عنوان امر به معروف و نهى از منكر به خود گرفته است و بعد از فهم صحيح از دين، اين اصل انسان را در هر لحظه از زندگى موظف به بازآفرينى و احياى ارزش هاى دينى مى كند و اين بازگشت مجدد و مكرر به معيارها و ضوابط دينى هم متوجه خود فرد است و هم به جامعه اى كه در آن زندگى مى كند منوط مى شود.

بنابراين امر به معروف و نهى از منكر براى انسان مسئوليت اجتماعى مى آفريند و او را دچار نوعى از بيقرارى مى سازد تا نسبت به آن چه در امور مختلف سياسى و اجتماعى و فرهنگى در جامعه مى گذرد بى تفاوت و بى تحرك نباشد. امر به معروف و نهى از منكر هنگامى كه مبتنى بر فهم صحيح از دين باشد و از سيره نبوى و علوى يعنى معيارهاى خالص اسلام سرچشمه بگيرد، جامعه را از حالت سكون و ايستايى خارج مى سازد و منجر به بالندگى و سازندگى آن مى گردد. امام حسين(عليه السلام)كه خود عصاره اسلام محمدى است قيام مى كند تا نشان دهد كه آن چه بنى اميه حكومت خود را به وسيله آن توجيه مى كند، دين نيست، بلكه نوعى فريب و نيرنگ است كه به اسم دين عرضه مى شود و دين فقط در عبادات فردى و جمعه و جماعاتِ بدون تحرك خلاصه نمى شود و اسلام حقيقى با وجود چنين حكومتى سازگار نيست.

امام خمينى(عليه السلام) اصلاح انديشه هاى دينى را سرلوحه نهضت اسلامى قرار مى دهد و با طرح مسئله جدايى دين از سياست تغييرها و برداشت هاى رايج از دين را طرد مى كند و اسلام را يك دين اجتماعى و همه جانبه معرفى مى نمايد كه بايد در عرصه هاى مختلف سياسى، اجتماعى و اقتصادى متجلى گردد. ايشان نگرش مردم نسبت به دين را مبهم مى داند و مى فرمايد:

ما موظّفيم ابهامى را كه نسبت به اسلام به وجود آورده اند برطرف سازيم تا اين ابهام را از اذهان نزداييم هيچ كارى نمى توانيم انجامبدهيم.(91)

با رفع اين ابهام از دين است كه بزرگ ترين انقلاب دينى جهان در جامعه اسلامى ايران به وجود مى آيد و امر به معروف و نهى از منكر در جامعه احيا مى گردد و جامعه از حالت ايستايى به تحرك در مى آيد و نظام سياسى و اجتماعى جهان را تحت تأثير خود قرار مى دهد.

/ 81