مرحله اول حاكميت محمدرضا پهلوى - رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات) - نسخه متنی

حاتم قادری، محمدهادی سمتی، غلام حیدر ابراهیم بای سلامی، سعید ارجمند، ناصر هادیان، تدا اسکاچپول، رابرت دی. لی، علی رجبلو، حمیرا مشیرزاده، سعید حجاریان، جان فوران، احمد گل محمدی، رضا رضائی؛ ترجمه: عباس زارع، محسن امین زاده، مهرداد وحدتی دانشمند؛ گردآوری: عبدالوهاب فراتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرحله اول حاكميت محمدرضا پهلوى

دوره اول حاكميت محمد رضا پهلوى با تبعيد پدرش به جزيره موريس آغاز مى شود. انگليس و شوروى با حمله به سوى تهران در 16 سپتامبر 1941 م. برابر با 25 شهريور 1320 هـ . ش رضا خان را وادار به استعفا مى كنند. در دوران اشغال ايران، مطبوعات بسيارى از فجايع و نابسامانى هاى دوران استبداد را برملا مى سازند و دولت هاى بى ثبات يكى پس از ديگرى مى آيند و مى روند.» دولت فروغى با شش ماه زمامدارى در اسفند 1320 سقوط كرد. پس از او، سهيلى بعد از پنج ماه در مرداد 1321 استعفا داد و احمد قوام با كمتر از شش ماه در بهمن 1321 ساقط شد، آنگاه سهيلى مجدداً به نخست وزيرى رسيد كه تا اوايل سال 1323; يعنى اندكى بيش از يك سال ادامه داشت، پنجمين هيأت دولت را ساعد تشكيل داد كه پس از هشت ماه در آذر 1323 كناره گيرى كرد و بعد سهام السلطان بيات تا فروردين 1324 نخست وزير شد ابراهيم حكيمى تا خرداد 1324 جاى او را گرفت. هشتمين دولت اين دوران را صدرالاشراف به مدت چهار ماه عهده دار بود و بالاخره در مهر 1324 مجدداً ابراهيم حكيمى رياست وزرا را عهده دار شد و او هم بيش از چهار ماه نتوانست دوام آورد.(239)

بدين ترتيب در مدت چهار سال، نه كابينه در ايران تشكيل شد كه ناشى از اعمال نفوذ دولت هاى سلطه گر و اشغالگر بود. در ترسيم حوادث دوران استبداد رضا خان فقط به اين نكته بسنده مى كنيم كه روزنامه ايران ما در شماره 547 در مقاله اى با عنوان «مقامات مسئول چه مى گويند؟» از قول «فوت» نماينده مجلس انگلستان كه پس از مسافرت به ايران و مطالعه احوال ايرانيان نوشته بود، نقل مى كند: «رضا شاه دزدان و راهزنان را از سر راه هاى ايران برداشت و به افراد ملت خود فهماند كه در سرتاسر ايران فقط يك راهزن بايد وجود داشته باشد.»(240) در دوره اول حاكميت محمد رضا، علاوه بر آن كه عاملان جنايت هاى دوران رضا خان، محاكمه و مجازات نشدند، از راه هاى مختلف و در پوشش هاى گوناگون به حيات سياسى و سوء استفاده هاى اقتصادى خود ادامه دادند و اعدام پزشك احمدى در دوره نخست وزيرى فروغى تنها يك پوشش براى موجه جلوه دادن حكومت جديد بود. مشروعيت بخشيدن به مجلس دوره سيزدهم كه پيمان متفقين با ايران را به تصويب رسانيد، وقايع آذر ماه سال 1321 و نقش احمد قوام در آن، توسعه نفوذ ايالات متحده با استخدام مجدد دكتر ميلسپو در زمان اشغال و اعطاى حق اختيار قانونگذارى به وى كه نتيجه اى جز جذب استقراض خارجى و ورشكستگى ملى نداشت، رقابت آمريكا و شوروى در گرفتن امتياز نفت از ايران و عواقب آن، از جمله حوادث دوران اشغال ايران هستند كه منجر به تضعيف و متعارض شدن هر چه بيشتر مردم مى شوند و ماهيت رژيم سياسى بيش از پيش برملا مى گردد. مبارزات روحانيان به رهبرى حضرت آيت اللّه كاشانى كه عمرى را در مبارزه با انگليس تجربه كرده بود، نقش مؤثرى در بيدارى و جهت گيرى توده ها ايفا مى كند. پس از دوره اشغال، حل مسأله آذربايجان و كردستان و جلوگيرى از امكان تجزيه ايران كه با حمايت دولت هاى انگليس و آمريكا در مقابله با شوروى (سابق) عملى مى شود، گسترش فقر و نابسامانى هاى اجتماعى، تولد احزاب با ايدئولوژى ها و خط مشى هاى گوناگون كه در خدمت مقاصد استعمارى بودند و فقط استثنائاتى در اين زمينه وجود داشت، شكست سياست شوروى (سابق) در ايران و گسترش نفوذ انگليس; ترور ناموفق شاه و تلاش براى ملى كردن صنعت نفت و قدرت گيرى فداييان اسلام، از جمله حوادث دوران اول حاكميت سياسى محمد رضا پهلوى هستند. در تمام دوران اول حاكميت سياسى، محمد رضا چهره اى منفعل، ضعيف و نفش دوم از خود نشان داد و هنوز به عنوان فرد اول كشور مطرح نشده بود. مقاصد پنهان و آشكار دولت هاى خارجى و ابتكار عمل مقام ها و نخبگان وابسته به آنان در سمت هاى سياسى درجه اوّل كشور كه رشته اصلى امور را در دست داشتند، كاملا هويدا بود.» اداره سيصد شغل سطح بالاى مملكتى فقط در اختيار هفتاد تا هشتاد نفر از سياستمداران قديمى بود كه بجز چند مورد استثنايى سن همه آن ها از پنجاه سال به بالا و غالباً از شصت سال بيشتر بود.»(241)

/ 81