سكوت در مقابل حكومت باطل و بى تفاوت بودن نسبت به وضع موجود جامعه، موجب نهادينه شدن و ثبات هرچه بيش تر معيارها و ارزش هاى ضددين مى گردد و به قدرت هاى جابر، مشروعيت اجتماعى و سياسى مى بخشد. آن چه درقيام امام حسين(عليه السلام) وامام خمينى(رحمه الله) ملاحظه مى گردد اين است كه هر دو نهضت از ابتدا با «نه» گفتن به وضع موجود و عدم پذيرش حكام جور شروع مىشوند.هنگامى كه بنى اميه با توسل به معيارهاى نژادپرستانه و استثمار و اغفال مردم سعى مى نمود كه تسلط خود را با حاكميت معاويه بر جامعه اسلامى گسترش دهد، امام حسين(عليه السلام) به اين امر اعتراض نمودند و در نامه اى خطاب به وى چنين فرمودند:«انّى لا اعلم فتنة اعظم على هذه الامة من ولايتك عليها»و هنگامى كه معاويه بر خلاف سيره رسول الله از امام براى خلافت موروثى خاندان بنى اميه و جانشينى فرزندش يزيد بيعت خواست با مخالفت ايشان روبه رو شد و محال است شخصيتى كه اسوه اسلام محمدى است به چنين ذلتى تن دهد و بر اسلام تقلبى مهر تأييد نهد.امام حسين(عليه السلام) با توجه به دستورات كلى مكتب اسلام تسليم حكومت جور نمى شود و در مقابل آن، واكنش از خود نشان مى دهد. استاد شهيد مطهرى درباره اين وجه قيام امام حسين(عليه السلام)مى گويد:«تا اين جا اين نهضت ماهيت عكس العملى آن هم عكس العمل منفى در مقابل يك تقاضاى نامشروع دارد و به تعبير ديگر ماهيتش ماهيت تقوا است، ماهيت قسمت اول لااله الاالله; يعنى لااله است در مقابل تقاضاى نامشروع «نه» گفتن است. منظور اين كه نهضت از سنخ تقوا است از سنخ اين است كه هر انسانى در جامعه خودش مواجه مى شود با تقاضاهايى كه به شكل هاى مختلف به صورت شهوت، به صورت مقام، به صورت ترس و به صورت ارعاب از او مى شود و بايد در مقابل همه آن ها بگويد نه».(92)امام خمينى(رحمه الله) نيز با اقتدا به امام حسين(عليه السلام) چنين كردند و در مقابل حكومت جابر، همه مصيبت ها را تحمل كردند و با ايستادگى و سازش ناپذيرى خود مشروعيت اجتماعى و سياسى نظام شاهنشاهى را براى اولين بار در تاريخ ايران زير سؤال بردند و براى هميشه جور آن را از سر مردم كم كردند.آزادگى و ظلم ستيزى راه امام حسين(عليه السلام) بود كه در وجود امام خمينى(رحمه الله)دوباره متجلى گشت و خود ايشان مى فرمايند:«حضرت سيدالشهدا به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد».(93)«امام مسلمين به ما آموخت كه در حالى كه ستمگران زمان به مسلمين، حكومت جائرانه مى كنند در مقابل او اگرچه قواى شما ناهماهنگ باشد به پا خيزيد و استنكار كنيد. اگر كيان اسلام را در خطر ديديد فداكارى كنيد و خون نثار نماييد».(94)