1. جامع بين دو طرف مشمول دليل حجيت است پس حجيت تخييريه موجه است. ايراد: خلاف مفاد دليل است كه ظهور عرفى اش حجيت تعيينيه است. 2. حجيت شامل فرد است نه جامع پس حجيت تخييريه صحيح نيست. 3. مفاد دليل على التحقيق: حجتين مشروطتين است يعنى هر دليل بشرط صادق نبودن طرف ديگر حجيت دارد; يعنى اگرچه مفاد دليل حجيت فرد است ولى از اطلاق حجيت فرد بخاطر تعارض بر ميداريم.
368 - انواع تعارض ادله:
1. تعارض دو دليل لفظى قطعى الصدور و ظنى الدلالة. در اين صورت تنافى به دليل حجيت حجية ظهور سرايت مى كند. 2. تعارض دو دليل لفظى قطعى الدلالة و ظنى الصدور. در اين صورت تنافى دو دليل در دليل حجيت سند خواهد بود. 3. تعارض دو دليل لفظى ظنى الصدور و ظنى الدلالة. در اين صورت تنافى دو دليل در دليل حجيت ظهور خواهد بود.
369 - دو نظريه درباره تسرّى تنافى به دليل حجيت سند در نوع سوّم:
1. عدم تسرى تنافى از دلالت به سند، چون تعبد به مفاد محذور دارد نه تعبد به صدور. 2. تنافى در رتبه سند و صدور خبر هم وجود دارد، چون دليل حجيت سند مفادش علاوه بر تعبد بصدور كلام تعبد به مفاد كلام هم است (و هوالصحيح).
370 - نوع چهارم تعارض ادّله:
تعارض دو دليل لفظى: يكى، ظنى السند و قطعى الدلالة; ديگرى، ظنى الدلالة و قطعى السند. در اين صورت ميان دليل حجيت سند يكى با دليل حجيت ظهور ديگرى تعارض است.
371 - نوع پنجم و ششم تعارض ادلّه:
تعارض دليل ظنى السند و ظنى الدلالة با دليل ظنى السند و قطعى الدلالة. در اين صورت ميان دليل حجيت ظهور ظنى الدلالة با حجيت سند ديگرى تعارض است و دليل حجيت سند ديگرى هم با دليل حجيت ظهور و هم دليل حجيت سند ديگرى معارضه مى كند للترابطب ين السند والدلالة. تعارض دليل ظنى الدلالة و السند با دليل ظنى الدلالة و قطعى السند. در اين صورت به عكس صورت پنجم دليل حجيت ظهور در دوم بادليل حجيت ظهور و سند در اول معارضه دارد.