دليل عقلى - علم اصول نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علم اصول - نسخه متنی

سید علیرضا صدرحسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3. ظهور كلام تا جايى قابل اخذ است كه ظن يا اماره ظنى بر خلاف آن ظاهر قائم نشود و الّا بين دو اماره ظنى تزاحم ايجاد مى شود علاوه بر اين حجيت ظاهر، مشروط است به حصول ظن فعلى بر طبق آن، زيرا حجيت ظهور حجيّتى تعبدى نيست بلكه به جهت كاشفيت ظهور است بنابراين بودن حصول ظن ظهور كاشفيتى نخواهد داشت. نتيجه اينكه در اين نظريه حجيت ظهور ظواهر كتاب و سنت مشروط است به نبودن هيچ اماره ظنى بر خلاف و به حصول ظن فعلى از ظواهر.

جواب: مدرك حجيت ظهور كه بناى عقلاست هر ظهورى را مطلقا معتبر مى داند. مرحوم نائينى اين پاسخ را توضيح داده كه حجيت ظهور در مجال اغراض شخصى تكوينى مشروط به حصول ظن فعلى است ولى در مجال امتثال و رابطه آمر و مامور چنين شرطى ندارد و مى توان گفت در مجال اول سامع خود، عامل است و ملاك، كاشفيت ظهور و ايجاد ظن براى اوست ولى در مجال دوم، آمر، كشف غالبى را ملاك حجيت كلامش نسبت به ديگران قرار داده است. (همان ج 3، ص ص

284 - 288)

144 - اقسام ظهور (1)

1. لفظى.

2. حالى; ظهور حالى در صورتيكه براى "حال" مدلولى عرفى ايجاد شود (به طورى كه انسباق به ذهن عرف پيدا كند) به دليل سيره عقلا حجت است.

145 - اقسام ظهور (2)

1. استقلالى

2. تضمنى; مثل: ظهور جمله "اكرم كل من فى البيت" در شمول نسبت به فرد فرد. بدون شك اين ظهور هم حجت است.

146 - دو نظريه در استقلال يا تابعيت ظهور تضمنى:

(آيا با ورود تخصيص و ايجاد رخنه در ظهور استقلالى، ظهور تضمنى باقيست و مى توان در صورت شك نسبت به دخول بعضى افراد در موضوع به ظهور جمله اخذ كرد؟ به عبارت ديگر آيا ظهور تضمنى مستقل است يا تابع ظهور استقلالى است؟)

نظريه (1): چون با ورود تخصيص ظهور استقلالى كلام (عام) در استيعاب بهم خورده ظهور تضمنى هم كه به او متكى است بهم مى خورد و به عنوان مثال در استعمال "كل" پس از تخصيص تفاوتى در شمولش بين 90 نفر يا 80 نفر باقيمانده نيست. زيرا ظهور تصديقى كلام از معناى حقيقى اش به معناى مجازى منصرف شده و ديگر بين مجازات فرق نيست.

نظريه (2): مخصص منفصل ظهور تصديقى اول يعنى اراده معانى حقيقى را بهم نمى زند، تنها ظهور تصديقى دوم، در اينكه هر چه گفته مراد جدى اش هست، بهم خورده و تنها افراد مخَصّص از شمول اراده جدى خارج شده اند و ظهور تصديقى ثانى در باقيمانده - با پشتوانه ظهور تصديقى دست نخورده اول - باقيست به عبارت ديگر طبق ظهور تصديقى اول، متكلم لفظ را در معناى حقيقى استعمال كرده است و تطابق اراده استعمالى و جدى مى گويد جز افراد استثنا شده هر فردى از افراد عام تحت مراد جدى قرار دارند و خروج افرادى مانع از شمول عام نسبت به ما بقى نيست.

توضيح: بر خلاف مخصص منفصل، در مخصص متصل استيعاب عام تنها شامل مقدار مدخول كه مقدار مخَصّص است مى شود و ظهور تصديقى اول شامل افراد خارج شده نمى گردد. (همان، ص ص 290-297)

دليل عقلى

/ 111