1. صورت اختصاص امر اضطرارى بحال استمرار عذر در تمام وقت. در صورت انجام امر اضطرارى و رفع عذر در اثناى وقت بايد اعاده كند چون ماتى به مصداق امر اضطرارى و واجب نيست. 2. صورت ثبوت امر اضطرارى به مجرد عدم تمكن در اول وقت در اين صورت اعاده لازم نيست چون عمل، مصداق واجب است و فرد مخير بوده بين انجام اضطرارى در اول وقت و يا صبر تا آخر وقت و انجام عمل اختيارى. (همان، ص 390 و ج 2، ص 296)
192 - دو نظريه درباره وجوب قضا در عذر مستوعب:
1. واجب نيست چون امر اضطرارى كاشف عقلى از استيفاى ملاك واجب توسط متعلق آن است و گرنه به آن امر نمى كرد. 2. بايد به لسان دليل رجوع كرد; زيرا ممكن است امر اضطرارى وافى به جزئى از ملاك واقع باشد كه بايد در وقت احراز شود و جزء ديگر كه بايد خارج وقت با قضا استيفا شود باقى مانده باشد پس ملازمه اى بين امر اضطرارى و اجزاء از قضا نيست.
193 - اصل لفظى در اجزاء:
اطلاق دليل هر واجب، مقتضى عدم اجزاء است زيرا مسقطيت غير واجب از واجب به معناى اخذ عدم اتيان به غير واجب در وجوب واجب است و اين قيد با اطلاق دليل واجب قابل نفى است.