قطع: عنصر مشتركى است كه در كار استنباط، چه در بخش اصول عمليه و چه در بخش ادّله محرزه بكار مى آيد. حجيت قطع: يعنى در صورت مخالفت باتكليف مقطوع به عند المكلّف عقاب را منجز ميكند و معذّر و نافى استحقاق عقاب است در صورتى كه بخاطر عمل بقطعش با مولا مخالفت نمايد. حجيت قطع بر هر كار استنباطى مقدم است; حتى در بحث هاى اصولى، مثل ظهورات به حصول قطع به حجيت آنها نياز داريم.
18 - چهار ويژگى قطع:
1. كاشفيت از واقع (قطع عين انكشاف است). 2. محركيت به سوى واقع (كه از آثار تكوين قطع و انكشاف واقع است). 3. حجيت و تنجيز تكليف; يعنى تكليف را موضوع حكم عقل به وجوب امتثال و صحت عقاب بر مخالفت قرار مى دهد. به عبارت ديگر حجيت قطع به معناى حكم عقل به لزوم امتثال امر مولى است زيرا مولى يعنى «من له حق الطاعة اى من يحكم العقل بوجوب امتثاله و...» حجيت هم لازمه ذاتى قطع است و قابل لغو نيست. 4. جواز اسناد حكم مقطوع به مولى زيرا اين اسناد قول به علم است وقول به علم جايز است. توضيح (1): شارع مى تواند با اخذ عدم قيام دليل خاص - مثل دليل عقلى يا قياس - در موضوع حكم مجعول مانع تاثير قطع شود بدون آنكه اشكال سلب منجزيت قطع پيش آيد. (حلقات ج 3،...،ص 84). توضيح (2): اسناد ما لم يصدر من الشارع اليه حرام است و اسناد ما لا يعلم صدوره من الشارع نيز طبق دليل حرام است. حرمت اولى با قطع طريقى و نيز اماره حل مى شود ولى حرمت دوم، چون قطع به صورت موضوعى اخذ شده، با اماره حل نمى شود مگر با قيام اماره به جاى قطع موضوعى و يا مخصّصى كه موارد قيام حجت شرعى را از اين حرمت خارج كند. (همان ص 83).