روايتي از ابوذر در فضيلت عثمان و...
اكنون بيائيد تا از ابوذر- كه سلسله روايت به وى منتهى مى شود- و ازعائشه- كه مورد خطاب آن روايت است- بپرسيم كه مطمئنا آن را از رسول خدا "ص" شنيده و باور داشته ايد، و به راستى از مصدر وحى الهى وآن كه به هواى دل سخن نمى گويد و سخنش وحى و راست است شنيده ايد؟ زيرا كه ايشان آگاهند و ابوذر همان است كه " نه آسمان نيلگون بر راستگو ترى از وى سايه افكنده و نه زمين تيره چون او ببرگرفته است ". هر گاه سخنانى را كه ميان عثمان و ابوذر رفته و مكالماتشان را به ياد آوريم،مى فهميم كه آن ابرمرد، از چنين روايتى به دور و پاكدامن است، و هيچ خردى باور نمى دارد ابوذرى كه بانگ اعتراض هايش عليه رويه و سياست عثمان، جهان را پر كرده و انتقادات تند و كوبنده اش عرصه را بر او تنگ آورده،و بناى دستگاهش را لرزانده و آن نطق هاى آتشين و سخنان جاويدان را ايراد كرد، چنين روايتى از پيامبر اكرم درباره عثمان شنيده و نقل نموده باشد.
ابوذرى كه گفتارش با عثمان همه نقدگزنده است و حمله آتشبار، و عكس العمل هاى عثمان را هيچ ميشمارد و آزار و كيفرش را بر تن و جان هموار مى سازد و فرمايش پيامبر گرامى را برصورتش مى زند كه " چون بنى اميه به سى تن برسند، سر زمين خدا را دوست وچنگاورد خويش مى سازند، و بندگان خدا را برده و ابزار، و دين خدا را غشدار "و مايه گمراهى" "، اين حديث را بر صورت عثمان مى زند و عثمان او را دروغگو مى خواند، و هر كه ابوذر را دروغگو سازد پيامبر خدا"ص" را دروغگو شمرده باشد
اين ابوذر تنها نيست كه به عثمان بد بين است و به او پرخاش مى كند و انتقاد و نكوهش، بلكه ديگر اصحاب با وى در اين نظر و عمل همداستانند. و تاريخ چون از مهاجران و انصارى كه رويه عثمان را محكوم مى ساختند و بر او شوريدند و خلقى كه از همه شهرهاى بزرگ گرد آمدند براى رسيدگى به حساب عثمان و بر كنارى و واداشتنش به تغيير رويه، گواهى مى دهد كه اصحاب و خلق مسلمان چنين روايتى را نشنيده و باور نداشته اند و هيچ كدم درستكارو راستگوئى آن را باور نداشته است.
اين روايت را مگر عائشه ام المومنين- كه ادعا مى شود خطاب به خود