آمدن خلفا به نزد پيامبر نيز به ترتيب خلافت يافتن آنان است
از چيزهاى عجيبى كه در اين روايت جعلى يا مجعولاتى نظير آن كه در فضائل و مناقب حكام سه گانه يا چهار گانه ساخته اند، ترتيب دقيق و ثابتى است كه در ذكر نام و تنظيم مقامشان رعايت شده است و مو نمى زند و اندك تغييرى نمى يابد. همواره و بدون استثنا نخست نام ابو بكر مى آيد و بعد عمر و سوم نام عثمان و چهارم- اگر چهار مى داشته باشد- نام على "ع" پناه بر خدا پندارى با هم تبانى داشته اند كه چنين ترتيب دهند و در وصف ترتيبى آنان هيچيكبر ديگرى پيشى نگيرد و نه پس ماند. مثلا در روايت تسبيح گوئى رئگ ها چنين آمده است:
ابو بكر آمده سلام كرد، بعد عمر آمده سلام كرد، سپس عثمان آمده سلام كرد، آنگاه على آمد سلام كرد!
يا در روايت ر بوستان " از قول انس چنين آمده:
ابو بكر آمد، بعد عمر آمد، سپس عثمان
در روايت " چاه اريس " از قول ابو موسى چنين:
ابو بكر آمد، بعد عمر آمد، سپس عثمان
در روايتى كه مى گويد پيامبر "ص" بر بستر آرميده بود و از او اجازه ورود خواستند، از قول عائشه چنين:
ابو بكر اجازه خواست، بعد عمر آمده اجازه خواست، سپس عثمان
درروايت " ران و زانو " چنين:
ابو بكر اجازه خواست، بعد عمر آمده اجازه خواست، سپس عثمان
در روايت جابر چنين:
اكنون مردى از اهل بهشت فرا خواهد رسيد، و ابو بكر در رسيد،بعد عمر در رسيد، سپس عثمان
در روايت " يكى از بوستان هاى مدينه " از قول بلال چنين:
ابو بكر آمده اجازه خواست، بعد عمر آمد، سپس عثمان.
در حديث " بشارت بهشت " از قول عبد الله بن عمر چنين:
ابو بكر آمده اجازه خواست، بعد عمر آمده اجازه خواست، سپس عثمان.
در حديث " نامزدى فاطمه زهرا " سلام الله عليها چنين:
ابو بكر آمد، بعد عمر، سپس على.
در حديث " بناى مسجد مدينه " از قول عائشه چنين:
ابو بكرسنگى آورده بگذاشت، بعد عمر سنگى آورده بنهاد، سپس عثمان سنگى آورده بنهاد.