بررسى سند اين روايت - ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسى سند اين روايت

علامه، سيد محمد مكى بن عزوز مغربى مى گويد: " حديث اول، رجال سندش همگى رجال صحيح هستند حتى " ليث " كه او از رجال " مسلم " "محدث معروف" است و او ابن سليم است، و گر چه درباره او، به خاطر اختلاف حواسى كه آخر عمرى پيدا كرده حرف هست، اما ابن معين و ديگران او را " ثقه " و مورد اعتماد شمرده اند و شوكانى نيز همين نظر را داشته است. بعلاوه، توهمى كه در اين روايت وجود دارد، به وسيله سند دوم كه روايت اسحاق باشد برطرف مى شود، زيرا در اين روايت مطلب را از طاووس نه ليث، بلكه پسرش عبد الله نقل مى كند، و سند اين روايت، الحمد لله متين و محكم است".

5- در حديث مشهورى آمده است كه فرمود: " معاويه در تابوتى از آتش در پائين ترين طبقه دوزخ است و از آنجا داد مى زند: اى خداى پر مهر اى خداى نعمت بخش اينك بدادم برس كه قبلا سرپيچى نمودم و از تبهكاران بودم ".
6- ابوذر غفارى به معاويه مى گويد: از پيامبر خدا "ص" در حالى كه تو از كنارش مى گذشتى، شنيدم كه فرمود: خدايا او را لعنت كن و او را جز با خاك "گور" سيرمگردان.

7- ابوذرغفارى به معاويه مى گويد: از رسول خدا "ص" شنيدم كه فرمود:... معاويه در آتش خواهد بود. معاويه مى خندد و دستور مى دهند ابوذر را زندانى كنند. روايت تاريخى آن به تمامى در جلد هشتم آمد.

8- از زبان پيامبر "ص" نقل شده كه چون بر امت اسلام شكمباره اى كه مى خورد و سير نمى شود حاكم گردد، امت بايد از او بر حذر و در احتياط باشد. ابوذر مى گويد: رسول خدا "ص" به من اطلاع داد كه او معاويه است. يا به عبارتى ديگر فرمود: كار اين امت به خرابى نمى رود جز در حكومت مردى فراخ معده و گشاده شكم!

9- نصر بن مزاحم در كتاب " صفين " و ابن عدى و عقيلى و خطيب بغدادى و منادى از طريق ابو سعيد خدرى و عبد الله بن مسعود، از زبان پيامبر "ص" چنين ثبت كرده اند: هر گاه معاويه را بر فراز منبرم ديديد او را بكشيد. يا به لفظى ديگر، فرمود: هر گاه معاويه را ديديد برفراز منبرم نطق مى كند، او را بكشيد.

يا به اين عبارت كه... ديديد بر فراز منبرم نطق مى كند گردنش را بزنيد.

ابو سعيد خدرى، پس از نقل اين حديث، مى افزايد: اين كار را نكرديم و رستگار نشديم.

و حسن بصرى مى گويد: مسلمانان اين كار را انجام ندادند و رستگار نشدند.
اين را سيوطى در " اللئالى المصنوعه " از چندين طريق كه متعلق به ابن عدى و عقيلى است، نوشته و آنها را نادرست خوانده است، لكن بلاذرى، آن را در تاريخش از طرقى جزآنها كه سيوطى اشاره كرده، ثبت نموده است. مى گويد: يوسف بن موسى و ابو موسى اسحاق فروى از قول جرير بن عبد الحميد از اسماعيل بن ابى خالد و اعمش، از حسن روايت كرده اندكه پيامبر خدا "ص" فرمود: هر گاه معاويه را بر فراز منبرم ديديد، او را بكشيد. و ايشان آن كار را وا گذاشتند و رستگار و موفق نگشتند.

/ 162