محاكمه معاويه و صدور راى در حقش - ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


محاكمه معاويه و صدور راى در حقش

به حقيقت سوگند كه يكى از اين شهادت ها- كه بشرح آمد- براى در همشكستن اعتبار اين موجود و لجن مال كردن و كشاندنش به پست ترين درجه بى قدرى كافى است تا چه رسد به همه آن گواهى هاى مكرر كه همديگر را تحكيم وتصديق مى نمايد. شهادت هائى كه سر آمد اصحاب و برجسته ترين شخصيت هاى آنان درباره معاويه داده اند كسانى كه در نظر آن جماعت " عادل و راسترو " ند بگذريم از اين كه بعضى از ايشان چندان عاليمقامند كه كسى در پارسائى وپاكدامنى و برى بودن ساحتشان از خطاهاى قولى و عملى كمترين شكى نداردو بويزه كه درميان آنان شخصيت والاى امام معصوم قرار دارد خليفه راستينى كه قرآن حكيم او را پاك و منزه دانسته است و كسى است كه با حق ميگردد به هر كجا كه بگردد و با قرآن است و قرآن با وى و تا بكناره حوض درآيند از هم جدائى نمى پذيرند. بالاتر از اينها همه، سخنان پيامبر گرامى "ص" درباره اين موجود است كه قبلا نوشتيم.

بنابر اين، معاويه به استناد آن همه شهادت صادق و گواهى راستين رسوا گر كه از پيشينيان شايسته احوال و پسنديده رفتار رسيده و ما نص اظهار نظر و شهادتشان را بى كم و كاست آورديم فردى است بى بصيرتى كه مايه هدايتش گردد و بى رهبرى است كه او را به راه حكيمانه دين رهنمون باشد، هواى نفس او را خوانده و او اجابتش كرده، و گمراهى او را كشانده و او به دنبالش رفته، كارهاى گمراهانه اى كه از او سر زده بى شباهت به كارهاى گمراهانه اى نيست كه از خويشاوندان مشرك و
خانواده كافرش سر زده است، سرانجامش آتش گدازان خواهد بود و جايگاهش آتش، ملعون ملعون زاده، بد كار بد كار زاده، منافق منافق زاده، آزاد شده فرزند آزاد شده، بت بت زاده، سبكسرمنافق، سنگدل حق ناپذير، كم عقل، بز دل فرومايه، كسى كه كور كورانه مى لولد، و در ضلالت غوطه و راست، و به تمايلات بدعت آميز و سر گشتگى هائى كه ديگران پيروى كرده اند سخت پايبند است.

اهل قرآن نيست و نه خواستار حكمش، به سر انجامى زيانبارروان است و به وادى كفر و حق ناشناسى، نفس او به درون شرارات كشانده اش وبه حق ناطلبى و سر كشى رانده و به مهلكه هاى معنوى در آورده است و به راه هاى سنگلاخ، مردم را كوبيده، وحق را ديوانگى خوانده است.

زشتكارى بى آبرو، آدم بزرگوار چون با او نشيند اهانت يابد و بردبار چون با اومعاشرت كند نابخرد شود، پسر زن جگر خوار، دروغساز خشن، پيشوايى گمراهگرى، دشمن پيامبر، پيوسته دشمن خدا و سنت و قرآن و مسلمانان بوده است، قهرمان بدعت سازى و من درآوردى، كسى كه از گناه ورزى هايش، بر حذر بودند و براى اسلام، خطرى تشكيل مى داد، خيانتكار و پيمان شكنى بدكردار، كسى كه به شيطان مى مانست كه از پيش روى انسان و پشت سر و چپ و راستش به او حمله و نفوذ مى نمايد، كسى كه خدا برايش حسن سابقه ديندارى يى پيش نياورده و نه سابقه راستروى و راستگويى، ستمكارى منحرف كه قرآن را پس پشت افكنده است.

در كودكى شريرترين كودك بوده و در بزرگى تبهكار ترين فرد، پشت و پناه منافقان، به اسلام نه به دلخواه، بلكه به اكراه تن داده، و از آن به اختيار و به دلخواه بدر گشته، ايمانش ديرى نپائيده و نفاقش مزمن بوده است، با خدا و پيامبرش در جنگ و ستيز بوده است، قبيله اى مهاجم از قبائل مشرك و مهاجم بشمار آمده است، و دشمن خدا و پيامبرش و مومنان: از همه كسى بهتان آورتر و از همه گمراه تر، و نسبت به پيامبر "ص" از همه كسى دورتر، گمراهگرى ملعون و نفرين گشته.

هيچيك از افتخارات اسلامى را احراز ننموده و هيچ عملى كه در اسلام ستوده
باشد بروز نداده، به كين خدا و پيامبرش برخاسته و عليه آنان تلاش نموده است و عليه مسلمانان به تجاوز مسلحانه دست زده و از مشركان پيشتيبانى كرده است و وقتى ديده خدا دينش را پيروز و چيره گردانيده و پيامبرش را يارى نموده به خدمتش آمده و از ترس و نه از روى ميل اظهار مسلمانى كرده است، به هنگام در گذشت رسول خدا "ص" همه مى دانسته اند كه دشمن مسلمانان و دوستدار تبهكاران است، در خاموشى مشعل دين خدا مى كوشيده و از دشمنان خدا جانبدارى و پشتيبانى مى نموده است، سنگدلان خشك مغز را بفريفته و به دوزخ دركشانده و ننگ ابدى را به آنها ميراث داده، و در دوره مسلمان شدن نيكروتر و پرهيز گار تر و راه يافته تر و بر صواب تر از دوره شرك وبت پرستى اش نبوده است.

اين، معاويه است در پر تو اظهار نظرهائى كه رجال دين و مردم پاكدامن و راستروو درباره اش كرده اند، و اين قضاوت ايشان است بطور دقيق و كلمه به كلمه و بى كم و كاست. و آن، صفحات تاريخ سياه و زندگى او است كه اين اظهار نظرها را تائيد و تصديق مى نمايد و راست مى آورد. جنايت ها، ستمگرى ها، انحرافات، و بدعت هايش- كه در تاريخ ثبت و مسلم است- روشن مى داردكه به احكام امر و نهى پرودردگار اعتنائى نداشته و قوانين اسلام و سنت هايش را زير پا مى گذاشته و از دستورخدا سر مى پيچيده و بسيار هم سر پيچيده و منحرف گشته است و " كسانى كه پا از حدود خدا بيرون نهند آنها همان ستمگرانند. "

اينك پاره اى از موارد انحراف معاويه را از قوانين و حدود الهى به شرح مى آوريم:

/ 162