فضيلت تراشى براى معاويه پسر ابو سفيان - ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


فضيلت تراشى براى معاويه پسر ابو سفيان

فكر مى كرديم درباره معاويه، احتياجى نيست سخن را به شرح و بسط بكشانيم چون مسلمانان او را كاملا مى شناسند و به روحيه پليدش پى برده و از تبهكارى ها و جنايات سهمگينش با خبرند و از رذائل بيحد و حسابش و از دوده تباهش و نسبت ناپاكش و خانواده كثيفش. و مى پنداشتيم هر كه زبان به مدح او دراز كند، پيشانيش را سيل عرق شرك خواهد پوشاند. لكن ديديم تصورمان درست در نيامد و افراد گستاخ و پر رو و لجبازى پيدا مى شوند كه درتجليل اين عنصر پليد و پست، از پى اين بر آمديم تا پاره اى گواهى هاى تاريخى در شناسائى او به دست دهيم تاخواننده گرامى و هر پژوهنده اى بداندكه مدايح و تمجيدها كه براى او ساخته اند چه ماهيتى دارد.

و در اين كار اعتنائى به قيل و قال ابن كثير نكرديم و نه به ندائى گوش داديم كه برخى از پيشنيان از كوهستان شام شنيده است "و شايد نداى شيطان بوده است" ندائى كه مى گويد: " هر كه به معاويه كينه ورزد شعله آتش او را به دوزخ گذران خواهد كشاند، و به اندرون آتشكده اش فرو خواهد افكند "

و نه اعتنائى به خواب و خيالى كرديم كه تكيه گاه ابن كثير گشته است كه مى گويد: " يكى گفته است: پيامبر خدا "ص" را "در خواب" ديدم كه ابو بكر و عمر و عثمان و على و معاويه درخدمتش بودند. ناگاه مردى در آمد. عمر گفت: اى رسول خدا اين "اشاره به آن مرد" ما را تحقير مينمايد. گوئى رسول خدا "ص"
آن مردرا تشرزد، و آن مرد گفت: اى رسول خدا من با نظر حقارت به ايشان نمى نگرم، بلكه به اين- يعنى معاويه- مى نگرم. فرمود: واى بر تو مگر او يكى از اصحاب من نيست؟- و اين سخن را سه بار تكرار فرمود. آنگاه پيامبر خدا خنجرى برگرفته به معاويه داده و گفتنش: به پيكر او فرو كن .معاويه با آن خنجر بر پيكر او زد .من از خواب جستم و زود به خانه رفتم . و ناگهان ديدم آن مرد همان شب كشته شده و مرده است و او، راشد الكندى بود. "

و نه التفاتى به عقيده سعيد بن مسيب كه " هر كس در حال دوستدارى ابو بكر و عمر و عثمان و على بميرد،و اعتراف نمايد كه آن ده نفر به بهشت مى روند و بر معاويه درود و رحمت فرستد، بر خدا واجب خواهد آمد كه به حسابش رسيدگى ننمايد "

و نه توجهى به خواب هائى كه براى عمر بن عبد العزيزروايت كرده اند و در آنها معاويه گفته است: به پروردگار كعبه سوگند كه بخشوده گشتم و رواياتش را در جلد نهم خوانديم.

و نه اعتنائى به حرف احمد حنبل كه " به معاويه چكار دارنداز خدا عافيت و سلامت مى طلبيم " !

/ 162