بررسي مناقب ابوسفيان - ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسي مناقب ابوسفيان

11- ابن عساكر در تاريخش روايتى ثبت كرده است از ابن عباس، از قول پيامبر "ص" به اين مضمون: " از خويشاوندانم آن كه برايم از همه دوست داشتنى تر است و بلند پايه تر و مقرب تر به درگاه خداو پيروز ترين اهل بهشت، ابو بكر است و در مرتبه دوم عمر است كه خدا كاخى از مرواريد به او مى بخشد هزار فرسنگ در هزار فرسنگ قصرها و خانه ها و ايوان ها و ديوارها و تخت ها و جام ها و پرندگانش همه از همين يك گونه مرواريد، و او را خشنودى از پى خشنودى است. و در مرتبه سوم عثمان بن عفان است و او را بهشتى نصيب است كه نمى توانم به وصفش در آورم، و خدا ثواب پرستش فرشتگان را از اول تاآخرشان مرحمت مى نمايد. و در مراتبه چهارم على بن ابى طالب است، خوشا به حالش چه كسى مثل على است و معاون من است به هنگام | | و مونسم به هنگام ناگوارى، و خليفه ام درميان امتم، و او از من است. و چه كسى مثل ابو سفيان است دين اسلام چه پيش از مسلمانشدنش و چه پس از آن به وسيله او استحكام يافته است، و چه كسى مثل ابو سفيان است هنگامى كه از آستان صاحب عرش رو مى آورم تا به حساب و رسيدگى بپردازم ناگهان با ابو سفيان روبرو خواهم گشت درحاليكه جامى از ياقوت سرخ فام در دست دارد و مى گويد: دوست من بنوش و او را خشنودى از پى خشنودى خواهد بود، خدا بيامرزدش "

ابن عساكر خودش پرده از گوشه اى از حقيقت برداشته و گفته: " اين روايتى نكوهيده و نادرست است ".

چه نكوهيده و چه نادرستى هم كه ابو سفيان را كسى مى شمارد كه اسلام
پيش از ايمان آوردنش و پس از آن بوجود وى استحكام و دوام يافته است پندارى او همان كسى نيست كه در جنگ " احد " فرماندهى مشركان را به عهده داشته است و غير از كسى است كه قبائل مشرك را بسيج و مسلح كرده و به جنگ پيامبر"ص" و مسلمانان كشانده و جنگ معروف و خطرناك " خندق " را به راه انداخته است يا به صداى بلند اين سرود جنگى را خواندن گرفته: " هبل " را بر آور" هبل " را فرانشان و پيامبر "ص" رو به مسلمانان كرده كه جوابش را نمى دهيد؟ مى پرسند: اى پيامبر خدا جوابش را چه بدهيم؟ مى فرمايد: بگوئيد: خدا برتر و فراتر است. ابوسفيان مى گويد: ما " عزى " داريم و شما " عزى " نداريد. پيامبر "ص" مى فرمايد جوابش را نمى دهيد؟ مى پرسند: جوابش را چه بدهيم؟ مى فرمايد: بگوئيد: مولاى ما خداى يگانه است و شما مولائى نداريد.

گوئى اين همان ابو سفيان نيست كه از سران و پيشوايان كفار است و آيه " با پيشوايان كفر بجنگيد، زيرا با ايشان پيمان بسته نمى شود مگر دست باز كشند" درباره شان نازل گشته است. يا پندارى آن آيت كه مى فرمايد: " كسانى كه كافر گشته اند دارائيشان راصرف مى كنند تا راه خدا را بر بندند " به او اشاره ندارد. حال آنكه مى دانيم به موجب رواياتى كه ابن مردويه از طريق ابن عباس، و عبد بن حميد و ابن جرير و ابو الشيخ از طريق مجاهد، و همين ها و ديگران از طريق سعيد بن جبير، و ابن جبير، و ابن منذر وابن ابى حاتم و ابو الشيخ ازطريق حكم بن عتيبه به ثبت رسانده اند كه: اين آيه درباره او نازل گشته است
يا گوئى او و رفقايش در اين آيه منظور نيستند كه مى فرمايد: " به كسانى كه كافر گشته اند بگو اگر دست باز كشند كارهاى گذشته شان بخشوده خواهد گشت و در صورتى كه به آن ادامه دهند، سنت پيشينيان جريان يافته است"

پندارى او همان نيت كه با عده اى از قريش به راه افتاده نزد ابو طالب رفته گفتند: " پسر برادرت خدايانمان را دشنام داد و بر دينمان خرده گرفت و آرمان هامان را سفيهانه خواند و نياكانمان را گمراه شمرد. يا جلوش را بگير يا ما را با او وا بگذار ... "

/ 162