ترجمه الغدیر جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
ابن كثير و ابن حجر براى تغير و تقلب در حديث " فاقتلوه " نقشه ديگرى كشيده وبه اجرا گذاشته اند. ابن كثير در تاريخش مى نويسد: " اين حديث بدون شك دروغ است، و اگر صحيح مى بود قطعا اصحاب به انجام دستور پيامبر "ص" مى پرداختند، زيرا ايشان در اجراى فرمان خدا دستخوش سرزنش سرزنشگران نمى شدند ". و ابن حجر در" تطهير الجنان " مى نويسد: بفرض صحت اين حديث، لازم مى آيد كه براى ديگر اصحابى كه آن حديث را شنيده اند، يا آن عده از ايشان كه آن حديث را شنيده و پنهان كرده اند، نقيصه و عيبى بتصوير آيد، زيرا چنين حديثى بايد به همه امت ابلاغ شود تا به آن عمل كنند و دستور پيامبر "ص" را به اجرا در آوردند بعلاوه اگر آن را پنهان كرده بودند به تابعان نمى رسيدتا آن را براى آيندگان نقل و روايت نمايند. بنابر اين، جز فرض اول باقى نمى ماند و آن اين كه حديث را به ايشان ابلاغ كنند، ولى به آن عمل ننمايند، و اين چيزى است كه شرعا تصورش جايز نيست، چون اگر تصور چنين كارى را براى آنان روا بدانيم، لازمه اش اينست كه تصور پنهان كردن پاره اى از آيات قرآن يا ترك عمل به آنها را در مورد ايشان روا بدانيم، و اينها همگى شرعا ناروا است بويژه كه پيامبر "ص" فرموده است. شما رادر حالى وامى گذارم "و از دنيا در مى گذرم" كه بر راه روشن روانيد و قرار داريد ... "
اين جماعت چقدر به اصحاب حسن ظن دارند كاش حسن ظنشان منطقى و عقلائى مى بود، اما چه مى توان كرد كه تاريخ درست و راستگو بر خلاف تصورشان داستان دارد، و سيره ثابت و مسلم اصحاب، و فرمايشات پيامبر "ص" كه مورد قبول امت اسلام قرار گرفته و ائمه حديث " در صحيح " ها و " مسند " ها ثبت و ضبط كرده اند حقيقت را روشن گردانيده و تصور آن جماعت را بر باد داده است و ما، پاره اى از آن احاديث و فرمايشات و سيره تاريخى را در جلد سوم نوشتيم و ياد آور شديم.
اصحاب- كه آن جماعت مدعيند فرمايش و دستور پيامبر "ص" را اگر شنيده بودند به اجرا مى گذاشتند- يا برجسته ترين و زبده ايشان مگر فرمان رسول اكرم "ص" را در دائره بر قتل " ذو الثديه "- پس از آن كه شخص او را به ايشان نشان داده و اطلاع داده كه چه منويات تبهكارانه اى دارد و خود آن شخص اعتراف كرد به اجرا درآوردند؟ مگر در حضور پيامبر "ص" و با وجودش سر از فرمانش نپيچيدند و دستورش را پشت گوش نيافكندند؟ مگر به اين دستورش- كه براى آن جماعت به صحت و ثبوت پيوسته است- عمل كردند، به اين دستور كه " هر گاه براى دو خليفه بيعت گرفته شد، نفر دومى را بكشيد "؟ يا به اين فرمانش كه " هر كسى خواست كار اين امت را در حاليكه متحد است به پراكندگى كشاند، هر كه مى خواهد باشد او را با شمشير بزنيد "؟ يا اين فرمان كه هر گاه ديگرى آمده با آن امام به كشمكش پرداخت، گردن اين دومى را بزنيد "؟ و ديگر فرمان ها كه در احاديث " صحيح " آمده است و برخى را در همين جلد نوشتيم؟
10- از طريق زيد بن ارقم و عباده بن صامت، روايتى آمده است منسوب به پيامبر "ص" كه " هر گاه معاويه و عمرو بن عاص را در حال اجتماع يافتيد، آنها را از هم بپراكنيد، زيرا آن دو براى كار خير گرد هم نمى آيند "
11- روايتى است منسوب به پيامبر "ضص" كه مى فرمايد: " از اين راه مردى در برابرتان سر خواهد رسيد كه وقتى مى ميرد بر غير سنت من است. و معاويه سر مى رسد.