ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شما دار و دسته را به خدا سوگند مى دهم و به شهادت مى گيرم كه آيا نمى دانيد آن كسى كه اكنون به اودشنام داديد رو به هر دو قبله نماز خوانده است در حالى كه تو اى معاويه به آن دو قبله كافر بودى و نماز را گمراهى مى شمردى و از راه گمراهى لات و عزى را مى پرستيدى؟ و شما را قسم مى دهم و شهادت مى خواهم كه آيا نمى دانيد او در هر دو بيعت: فتح و رضوان شركت داشته و بيعت كرده، در حالى كه تو اى معاويه به يكى از آن دو بيعت كافر بودى و عقيده نداشتى و ديگران را گسستى؟ و شما را قسم مى دهم و شهادت مى خواهم آيا نمى دانيد كه او پيش از همه مردم به اسلام ايمان آورد و تو اى معاويه در آن حال با پدرت از " جماعت كافر دل به دست آمده " بوديد كه كفر در دل مى پرورديد و تظاهر به مسلمانى مى نموديد و دلتان را با پول به دست مى آوردند؟ شما را بخدا قسم آيا نمى دانيد او در جنگ " بدر " پرچمدار رسول خدا "ص" بود و پرجم مشركان به دست معاويه و پدرش بود؟ سپس در جنگ " بدر " و در جنگ " احزاب " در حالى كه پرچم رسول خدا "ص" را در دست داشت با شما برخورد مسلحانه كرد و پرچم شرك باتو و با پدرت بود؟ و در تمام آن موقعيت ها و نبردها خدا او را پيروز كرد و حجتش آشكار ساخت و جنبش تبليغاتيش را قرين موفقيت گردانيد و سخنش راست آورد و پيامبر خدا "ص" در همه آن موقعيت ها از اوخشنود بود و از تو و از پدرت خشمگين؟ ترا اى معاويه قسم مى دهم بخدا كه آيا بياد دارى آن روز را كه پدرت سوار بر شتر سرخ موئى سر رسيد و تو مى راندى و اين برادرات- عتبه- مى كشاندش و رسول خدا "ص" شما را ديد و فرمود: خدايا سوار و دهانه كش و راننده اش
را لعنت كن؟ اى معاويه آيا شعر را فراموش مى كنى كه به پدرت چون تصميم به مسلمان شدن گرفت نوشتى و فرستادى و او را از اسلام آوردن بر حذر نمودى؟ نوشتى:

اى " صخر " مبادا روزى مسلمان شوى و ما را به ننگ و رسوائى آلائى

پس از آن كه آن اشخاص در " بدر " تكه پاره شدند

دائى ام و عمويم و سه ديگر عموى مادرم

و حنظل " نيكو " كه "مرگ" اوما را به بيخوابى و بيتابى كشانيد

مبادا به كارى بپردازى كه ما را

و خويشانمان را در مكه انگشت نما سازد

مرگ براى ما قابل تحمل تر و آسان تر است از اين كه

دشمنان پشت سر ما بگويند: پسر " حرب " رو از " عزى " برتافت؟

بخدا آن كارها كه در دل پنهان داشتى سهمگين تر از آنها بود كه بر زبان آوردى. شما را اى جماعت به خدا قسم مى دهم آيا نمى دانيد از ميان اصحاب پيامبر "ص" على بود كه خود را از خواستنى ها محروم گردانيد تا اين آيت فرود آمد " اى مومنان خودرا از خواستنى هائى كه خدا برايتان حلال دانسته و روا ساخته محروم مگردانيد ... " و رسول خدا "ص" بزرگترين اصحابش را به نبرد " بنى قريظه " فرستاد و حصارى گشتند و مسلمانان كارى از پيش نبردند، آنگاه على را با پرچم فرستاد و او آنها را تابع حكم خدا و حكم پيامبرش گردانيد و در خيبر نيز چنين كرد؟ اى معاويه گمام مى كنم نمى دانى كه من مى دانم رسول خدا "ص" جه نفرينى كرد ترا آن هنگام كه تصميم گرفت نامه اى به " بنى جذيمه " بنويسد و بدنبال فرستاد و ترا نفرين كرد؟ شما اى جماعت شما را بخدا قسم مى دهم آيا نمى دانيد پيامبر خدا "ص" ابو سفيان را در هفت مورد لعنت كرد كه نمى توانيد منكر آن شويد، بار اول آن هنگام كه. "و يكايك آن موارد برشمرد چنانكه در همين جلد از نظرتان گذشت". "

/ 162