ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كاش پسر عمر اگر نمى خواست در مورد خلافت تن به حكم قرآن و سنت بدهد، تسليم نظر و عقيده پدرش مى شد. از پدرش شنيده بود كه " اين حكومت تا يك تن از مجاهدان بدر زنده باشد، متعلق به ايشان است و بعد متعلق به مجاهدان احد، سپس متعلق به فلان و فلان، و هيچ اسير آزاد شده اى يا پسرش يا كسانى كه در فتح مكه مسلمان شده اند، به هيچوچه حقى در تصدى آن ندارد " و نيز شنيده بود كه مى گويد: " با هم اختلاف پيدا نكنيد، چون اگر اختلاف پيدا كنيد معاويه از شام و عبد الله بن ابى ربيعه از يمن بر سر شما مى تازند، آن وقت هيچ امتيازو فضيلتى براى پيشاهنگى شما در اسلام قائل نمى شوند، و مسلم است كه تصدى حكومت براى آزادشدگان فتح مكه يا پسرانشان روا و به مصلحت نيست. "

به نظرمى رسد اين عقيده مورد اتفاق پيشينيان و نسل اول امت اسلام بوده است، و مولا امير المومنين على "ع" درنامه اى به معاويه به همين اصل مسلم و عقيده اجماعى استناد فرموده است: " توجه داشته باش كه تو از آزاد شدگان فتح مكه اى همان ها كه تصدى خلافت را روا نيستند و پيمان امامت با آنها بسته نمى شود و به عضويت شورا در نمى آيند " و ابن عباس همان را در نامه به معاويه متذكر مى شود: " تو را چه به آوردن اسم خلافت تو آزاد شده اى پسر آزاد شده فتح مكه اى و خلافت حق مهاجران نخستين و پيشاهنگ است و آزاد شدگان فتح مكه به هيچوچه
و ذره اى در آن حق ندارد " و به او مى گويد: " خلافت فقط در صلاحيت كسانى است كه عضو شو را بوده اند، تو را چه به خلافت تو از اسيران آزاد شده دولت اسلامى و پسر فرمانده قبائل مشرك مهاجم و پسر زنيكه جگر شهيدان بدر را خورده است "همو به ابو موسى اشعرى مى گويد: " معاويه هيچ خصلتى كه او را شايسته تصدى خلافت سازد ندارد. توجه داشته باش اى ابو موسى كه معاويه آزاد شده دولت اسلام است و پدرش فرمانده قبائل مشرك مهاجم، و او مى خواهد بدون موافقت شورا و گرفتن بيعت به خلافت دست يابد. "

در نامه اى هم كه مسور بن مخرمه به معاويه نوشته به همين اصل استناد گشته است: " تو سخت در خطائى. در اين كه چه كسانى ممكن است از تو پيشتبانى كنند اشتباه كرده و عوضى گرفته اى. دست به سوى چيزى كه از تو بسيار بدور است بر آورده اى تورا چه به خلافت اى معاويه تو آزاد شده فتح مكه اى و پدرت از قبائل مشرك مهاجم. دست از ما بدار، زيرا درميان ما هيچ طرفدار و پشتيبانى ندارى "

سغته بن عريض- صحابى- در مناظره اى كه با معاويه داشته به او مى گويد: " فرزند پيامبر خدا "ص" را از خلافت بازداشتى. تو را كه آزاد شده پسر آزاد شده فتح مكه اى چه به خلافت ..."

عبد الرحمن بن غنم اشعرى- صحابى- ابو هريره و ابو دردا را در " حمص " پس از آن كه به عنوان سفراى معاويه از حضور على "ع" بازگشته
بودند مورد نكوهش وعتاب قرار داده به آنها متذكر شد كه " از شما تعجب مى كنم چگونه به خود اجازه داديد و روا شمرديد كه چنين اظهاراتى بنمائيد و از على بخواهيد خلافت را به شورا واگذارد؟ در حالى كه به خوبى مى دانيد با او مهاجران وانصار و مردم حجاز و عراق بيعت كرده اند و موافقانش بهتر و برتر از مخالقانش هستند و هر كه با او بيعت كرده بهتر از آن كه با وى بيعت ننموده، و شورا جاى معاويه نيست معاويه اى كه از آزاد شدگان فتح مكه و همانهاست كه تصدى خلافت بر ايشان روا نيست، و او و پدرش از سران قبائل مشرك مهاجم "احزاب" بودند. " بر اثر تذكر وى، از اين كه بنمايندگى معاويه به خدمت على "ع" رفته و چنان پيشنهادى كرده بودند پشيمان گشته در حضورش توبه نمودند.

صعصعه بن صوحان به معاويه مى گويد: " تو آزاد شده اى پسر آزاد شده فتح مكه پيش نيستى كه پيامبر "ص" شما را آزاد ساخت. بنابر اين، چگونه تصدى خلافت براى اسير آزاد شده فتح مكه روا است؟ "

بنابر اين، چگونه روا است كه معاويه- آزاد شده پسر آزاد شده فتح مكه- به خلافت بنشيند؟ و عقيده و نظر و كار پسر عمر كه باچنين موجودى به خلافت بيعت نموده چه ارزش و اعتبارى دارد؟ به چه مجوزى با او بيعت كرده است؟ آيا دليلى جز دشمنى با سرور خاندان پيامبر اكرم "ص" با مولاى متقيان و امير مومنان على عليه السلام داشته است؟

/ 162