ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على در جوابش گفت: آفرين بر تو و رحمت خدا و بر او و بر قبيله اش آفرين خواند. خبر سروده وى به معاويه رسيد، گفت: بخدا اشخاص مورد اعتماد على را با پول به طرف خود متمايل خواهم ساخت و آنقدر پول در ميانشان پخش خواهم كرد تا دنياى من بر آخرت او چيره گردد. "

10- مولا امير المومنين به معاويه مى نويسد: " بدان كه تو داعيه مقامى را دارى كه نه از لحاظ سابقه و نه ازحيث ولايت شايستگى احراز آن را دارى، و نه درباره كان به كار مشخصى استناد مى نمائى كه امتيازى براى تو ثابت نمايد و نه شاهدى از قرآن به نفع تو وجود دارد و نه وصيتى از رسول خدا كه آن را درباره خود ادعا كنى. بنابر اين، آنگاه كه تو از دنيائى كه در آنى و از زرق و برقش شادان و به لذائذش متكى و مطمئن بركنده شوى وبا دشمنى سخت كوش و پر از اصرار واگذاشته شوى جه خواهى كرد با وجود آنچه در درونت مى گذرد از دنيا پرستى و
دنيا دارى؟ و مسلم است كه دنيا ترا به سوى خود خوانده و دعوتش پذيرفته اى و ترا كشانده و كشيده شده اى و به تو دستور داده و فرمانش برده اى. بنابر اين دست از اين كار "و ادعاى حكومت" بردار و خود را آماده حساب و دادرسى ساز، زيرا چيزى نمانده كه ترا بپا نگهدارند و از تو باز خواست نمايند. اى معاويه شما كه نه حسن سابقه اى داريد و نه افتخار وامتيازى بر هموطنانتان كى سياستمدار و مدير مردم بوده ايد يا والى و زمامدار اين امت؟ بنابر اين، خود را براى مقابله با آنچه عارضت گشته مهيا كن و مگذار شيطان در مورد تو موفق شود و ترا بفريبد، بااين كه من مى دانم خدا و پيامبرش راستگويند "يعنى تو نخواهى توانست بر تمايلات شسيطانى درونت غلبه كنى" از مداوامت بر بد نهادى مزمن به خدا پناه مى برم. اگر بر تمايلات شيطانى درونت غلبه نكنى، و دست از اين كار بر ندارى، آنچه را كه از خودت بر خودت پنهان است برايت باز مى نمايم، تو خوشگذارنى هستى كه شيطان به تو راه يافته است و در وجودت چنان كه خون جريان دارد نفوذ و جريان پيدا كرده است "

11- آورده اند كه حسن بن على- رضى الله عنهما- به حبيب بن مسلمه كه پس از جنگ صفين به يورشى دست زده بود فرمود: " حبيب بسا لشگر كشى ها كه تو در غير اطاعت فرمان خدا كرده اى. " گفت: به قصد حمله به پدرت لشگر نمى كشم. فرمود: " آرى بخدا،چون تو معاويه را در راه دنيا داريش پيروى كرده اى و بشتاب براه هواى دلش رفته اى. اگر او زندگى دنيايست را درست كند دينت را فرو خواهد گذاشت. كاش تو كه بد كردارى خوش گفتار و خوش عقيده مى بودى، يعنى چنان مى بودى كه خداى متعال مى فرمايد: " و ديگران كه به گناهشان اعتراف نموده وكارى نيكو را به كار ديگرى بد در آميختند " لكن تو چنانى كه خداى متعال مى فرمايد: " در حقيقت آنچه انجام مى دادند بر دلشان سيطره يافت "يعنى عملشان عقيده شان را و عواطف و افكارشان را ساخت".

12- قحذمى مى گويد ك چون معاويه به مدينه در آمد، چنين نطق كرد: " مردم ابو بكر- رضى الله عنه- خواستار دنيا نشد و دنيا نيز بسراغش نرفت. عمر دنيا به سراغش رفت، ولى او نخواستش. عثمان به دنيا دست يافت و دنيا نيز بر او دست يافت، اما من دنيا به سويم گرايد و من به او گرويدم، من فرزند دنيايم و او مادرم و من فرزندش. اگر مرا بهترين فردتان نمى دانيد من براى شما بهتر از ديگرانم ".

و ديگر سخنان كه نمودار هدف ها و آمال معاويه است و مى رساند كه در پى مال و منال و لذائذ دنيوى مى دويده و در پى سلطنت بوده است.

/ 162