ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


موسى، و عثمان نظير هارون، و على بن ابى طالب نظير من. "

اين را ابن الاعرابى از محمد بن زكرياى غلابى بصرى از احمد بن غسان هجيمى از احمد بن عطاء- ابو عمر- نقل كرده است و هجيمى از عبد الحكم از انس.

ذهبى در" ميزان الاعتدال " مى گويد: مى ترسم اين را غلابى به دروغ ساخته باشد درجاى ديگر مى گويد: او سست روايت است. ابن منده درباره اش حرف دارد. و دارقطنى مى گويد: حديث جعل مى كند. حاكم نيشابورى در تاريخش حديثى از طريق محمد بن زكرياى غلابى نوشته مى گويد: روايانش همگى " ثقه " و مورد اعتمادند جز محمد بن زكرياى غلابى، و او آفت سند اين روايت است.

در سند اين روايت، نام احمد بن عطاء هست. دارقطنى درباره اش مى گويد: متروك و مطرود است. ازدى مى گويد: از مبلغان نظريه " قضا و قدر " بوده و متعبدى نا آگ اه و غافل كه آنچه را نشنيده بوده روايت مى كرده است. زكرياى ساجى نيز پيش از وى همين را درباره او گفته. و ابن مدينى مى گويد: روزى نزد او رفته پاى درس حديثش نشتم، ديدم طومارى نوشته و از روى آن حديث نقل مى كند 0چون شاگردانش پراكندند از او پرسيدم اينها را خودت شنيده اى؟ گفت: نه،آن را خريده ام و در آن احاديث نيكوئى وجود دارد و نقلش مى كنم براى اينها تا به آن عمل كنند و آنان را به خدا دلبسته و نزديك مى گردانم و در آن ميان نه حكمى وجود دارد و نه تبذيل سنتى. به او گفتم: از خدا نمى ترسى كه در صددى با دروغ بستن به پيامبر خدا "ص" مردم را به خدا نزديك گردانى؟

8- محب طبرى در " رياض النضره " از قول محمد بن ادريس شافعى چنين ثبت كرده است. مى گويد:با سندى كه به پيامبر "ص" مى رساندمى گويد: " من و ابو بكر و عمر و عثمان و على هزار سال پيش از خلقت آدم نورهائى بوديم در جانب
راست عرش، و وقتى آدم آفريده گشت بركمرش قرار گرفتيم و همچنان بوديم و در نسل هاى پاك منتقل مى گشتيم تا آن كه خدا مرا در وجود عبد الله نهاد و ابو بكر را در وجود ابو قحافه و عمر را در وجود خطاب و عثمان را در وجود عفان و على را در وجود ابو طالب، و سپس آنان را به مصاحبت و شاگرديم برگزيد و ابو بكر را صديق گردانيد و عمر را فاروق و عثمان را ذو النورين و على را وصى. بنابر اين هر كه اصحابم را بد گويد چنان است كه مرا بد گفته باشد و هر كه مرا دشنام دهد خدا را دشنام داده باشد و هر كه خدا را دشنام دهد او را به روى در آتش دوزخ خواهد آورد. "

ما براى ابطال اين روايت احتياجى نداريم كه اعتنائى به سند حذف شده اش بكنيم، ولى هر چه را نديده بگيريم اين از يادمان نخواهد رفت كه نسل اموى نا پاك است وهمان سلله نسبى است كه در قرآن " شجره ملعونه " خوانده شده و نكوهش گشته است زمخشرى اين ابيات را از ابوعطاء افلح سندى در " ربيع الابرار " نگاشته است:

نيكان خلق خاندان هاشمند

و بنى اميه پست ترين اشرارند

بنى اميه دوده اى تباه دارند

و بنى هاشم دودمانى پر افتخارند

آنان كه به بهشت دعوت مى كنند بنى هاشمند

و بنى اميه مبلغان دوزخند

با خاندان هاشم كشور آبادان و سر سبز گشت

و بنى اميه سراب فريبند

/ 162