ترجمه الغدیر جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
اين سند اولا با وجود سليمان كه دچار اختلال خواس بوده و سست روايت شمرده شده، سست است، و انگهى بلال بن ابى درداء وجود دارد كه علماى رجال براى او فرزندى كه از وى روايت كند ياد ننموده اند و از او اسمى در فرهنگ رجال و راويان حديث نيست. و درست چنين است: سليمان از بلال از پدرش . و در اين طبقه از رجال حديث، چندين سليمان وجود دارد كه يا دروغساز و جاعل است يا سست روايت و ساقط و متروك يا ناشناخته و زشت روايت و مجهول. همچنين به علت وجود " بلال "سست است، زيرا او پيامبر "ص" را درك نكرده و نه از حضرتش روايت نموده است.
ابو زرعه مى گويد: در طبقه اى كه پس از اصحاب مى آيد بلال بن ابى درداء هست كه به سال 92 يا 93 هجرى وفات يافته و در حكومت يزيد قاضى دمشق بوده و پس از يزيد نيز تا آنكه عبد الملك بر كنارش نموده است. و ازاين سخن پيدا است كه چه بهره اى از دين و درستكارى داشته و چقدر " ثقه "و مورد اعتماد تواند ! بود ديگر رجال سند نامشان حذف گشته و هيچيك از آنهارا نمى شناسيم تا نظر درباره اش بدهيم، و چنين روايتى هيچ حقى و حقيقتى را به ثبوت نمى رساندو هيچ فضيلتى را به كرسى نمى نشاند.
16- ابن عساكر در تاريخش روايتى ثبت كرده است از طريق حسن بن محمد بن حسن- ابى على ابهرى مالكى مقيم دمشق- كه مى رسد به شداد بن اوس و به قول پيامبر "ص": " ابو بكر مهربان ترين و دلسوزترين فرد امت من است و عمر بن خطاب بهترين فرد امتم و عادل ترينش، و عثمان پر شرم ترين فرد امتم و بخشنده ترين و راستگوترينش، و ابو درداء عابد ترين و پرهيز كارترين فرد امتم، و معاويه بهترين حاكم امتم و سخاوت مندترينش "
عقيلى از طريق بشير بن زاذان از عمر بن صبح از ركن از شداد بن اوس از قول پيامبر"ص" بدين عبارت ثبت كرده است: " ابو بكر وزين ترين فرد امت من است و"عمر" بهترين فرد امتم، و عثمان پر شرم ترين فرد امتم، و معاويه بهترين حاكم امتم "
سيوطى به نقل از عقيلى بدين عبارت آورده است: " ابو بكر و، زين ترين فرد امت من و مهربانترينش، و عمر بهترين فرد امتم و كاملترينش، و عثمان پر شرم ترين فرد امتم و عادل ترينش، و على وفادارترين فرد امتم و خوش رو ترينش، و عبد الله بن مسعود امين امتم و خدمت گزار ترينش، و ابو ذر پارساترين فرد امتم و پر شفقت ترينش، و ابو درداء عادل ترين فرد امتم و دلسوز ترينش، و معاويه بردبار ترين فرد امتم و سخاوت مندترينش. "
ميگوئيم: حافظ ابن عساكر مى گويد: " اين روايت، سست است " و ما يقين داريم كه خواننده پژوهشگر پس از اطلاع از شرح حال رجال سند روايت، خواهد گفت كه روايت جعلى است نه اين كه چنانكه ابن عساكر مى گويد سست و ضعيف !اينك به شناسائى رجال سند روايت مى پردازيم: