ترجمه الغدیر جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 19

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عمر بن عبيد را- كه نامش در سند روايت هست- ابو حاتم " ضعيف " شمرده است و چنانكه ابن حبان و ذهبى گفته اند شراب فروش بوده بوده است. همچنين نام هسيل هست كه دورى از قول ابن معين مى گويد: سهيل و علاء بن عبد الرحمن روايتهاشان شبيه يكديگر است و روايتشان حجت نيست و مى گويد: علماى حديث هنوز هم به رواياتش اعتماد مى كنند. و مى گويد: ضعيف است. ابو حاتم مى گويد: روايتش نوشتنى است، اما قابل استنادنيست. ابن حبان او را در رديف راويان " ثقه " و مورد اعتماد آورده است و ميگويد: اشتباه مى كند. عقيلى از قول يحيى
مى گويد كه در او اندكى نرمى و سستى هست

22- قاضى ابو يوسف در كتاب " آثار " از ابو حنيفه نقل مى كند كه " مردى نزد على- رضى الله عنه- آمده گفت: كسى بهتر از تو نديده ام. از او پرسيد:پيامبر "ص" را ديده اى؟ گفت: نه. پرسيد: ابو بكر و عمر- رضى الله عنهما- را ديده اى؟ گفت: نه گفت اگر مى گفتى كه پيامبر "ص" را ديده اى، گردنت را مى زدم. و اگر مى گفتى: ابو بكر و عمر را ديده اى، ترا به كيفرى دردناك مى رساندم. "

هر گاه در آنچه از شرح حال ابو يوسف در جلد هشتم نوشتيم دقت كنيد احتياجى به استدلال در رد اين روايت و امثالش نخواهيد داشت. وانگهى با احاديث ثابتى كه از رسول خدا "ص" رسيده ناسازگار است، با حديث ثابتى كه مى فرمايد: على برترين انسان است و حديثى كه در تفسير آيه " اولئك خير البريه ... " از حضرتش به ثبوت رسيده و فرمايشش كه ايشان عبارتند از على "ع" و شيعه و پيروانش بنابر اين، روايت مذكور مخالف قرآن و سنت است و بايستى به ديوار زدش. چنانكه با نظريه امير المومنين على "ع" درباره خودش به هنگام مقايسه خويش باآنعده منافات دارد، آنجا كه مى فرمايد: " كى درباره مى و نسبتم با آن اولى جاى ترديد و ابهام بود كه اينك مرا با چنين افرادى قرين و همرديف ميسازند. " و " پسر ابى قحافه رداى خلافت را بخود پوشيد در حالى كه مى دانست منزلت من با خلافت چنان است كه مقام محور در آسياب " و ديگر فرمايشات شبيه اينها كه يكديگر را تحكيم مى كند.

23- ابن عدى روايتى از محمد بن نوح ثبت كرده كه جعفر بن محمد ناقد، براى ما حديث كرده و عمار بن هارون مستملى بصرى روايت كرده و قزعه بن سويد بصرى روايت كرده از ابن ابى مليكه از ابن عباس تا به پيامبر "ص" رسانده، گويد: " هيج مالى چنانكه مال ابو بكر مرا مفيد افتاد سودمند نيفتاد. "
و در همين گفته مى افزايد: " و ابو بكر و عمر نسبت به من، همان منزلتى را دارند كه هارون با موسى داشت. "

اين را همچنين از طريق ابن جرير طبرى از بشير بن دحيه از قزعه بن سويد ثبت كرده است.

در سند روايت، نام عمار مستملى دلال وجود دارد. ابو ضريس مى گويد: از ابن مدينى درباره او پرسيدم، از او خشنود نبود. و ابن عدى مى گويد: عموم رواياتش غير محفوظ است. و نيز مى گويد: روايت مى دزدد. عقيلى مى گويد: موسى بن هارون به من گفت: عمار ابو ياسر رواياتش متروك و مطروداست. خطيب بغدادى مى گويد: ابو حاتم از او حديث شنيده، اما از قول او روايت نكرده است. و مى گويد: رواياتش متروك و مطرود است. ابن حبان مى گويد: گاهى خطا كرده است.

/ 162