ترجمه الغدیر جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
به سخنى كوتاه، درست ترين سخنى كه مى توان درباره آن روايت مسخره گفت،اين است كه روايتى بهتان آميز و دروغ است كه ذره اى صحت ندارد و قابل اعتماد و استناد نيست.
32- خطيب بغدادى از احمد بن محمد بن ابى بكر اشنانى، از محمد بن يعقوب اصم، از سرى بن يحيى، از شعيب بن ابراهيم، از سيف بن عمر، از وائل بن داود، از يزيد بهى، از زبير روايت كرده است كه پيامبر "ص" فرمود: " خداياتو براى امتم اصحابم را بركت بخشيدى، پس بركت را از ايشان مگير، و براى اصحابم به ابو بكر بركت ده و بركتت را از وى مگير، و ايشان را در مورد وى همداستان گردان، و كارش را پراكنده مساز. خدايا عمر بن خطاب رابه عزت و قدرت رسان، و عثمان بن عفان را شكيبا دار، و على را موفق بدار، و از طلحه در گذر، و زبير رااستوار گردان، و سعد را بسلامت دار، و عبد الرحمن را محترم دار، و پيشاهنگان پيشين را كه از مهاجران بودند و از انصار و پيروان نيكروشان را به من بپيوند "
خطيب بغدادى، در حاشيه اى كه بر اين روايت مى زند مى گويد: جعلى است و در سندش راويان ضعيفى وجود دارند كه ضعيف ترينشان سيف "بن عمر" است. ما شرح حال " سرى " و " شعيب " و سيف بن عمر را- كه از رجال سند اين روايتند- در جلدهشتم به نظرتان رسانديم، و وجود يكى از اينها براى عيبناكى و سستى سند روايت كفايت مى نمايد، تا چه رسد به گرد آمدنشان در آن!
33- خطيب بغدادى، روايتى ثبت كرده مى گويد: مبارك بن عبد الجبار براى ماگفته، از قول ابو طلب عشارى، از ابو الحسن محمد بن عبد العزيز بردعى، از ابو الحبيش طاهر بن حسين فقيه،از صدقه بن هبيره بن على موصلى، از عمر بن ليث، از محمد بن جعفر، از على بن محمد طنافسى، از موسى بن خلف، از حماد بن ابى سليمان، از ابراهيم بن ابى سعيد خدرى. مى گويد: در حالى كه خدمت رسول خدا "ص" نشسته بوديم فرشته وحى در رسيده گفت: سلام بر تو اى محمد خدا اين به را به تو هديه داده است. آنگاه به، دردست حضرتش به زبان هاى گونا گون تسبيح گفت. پرسيدم: اين به در دستت تسبيح مى گويد؟ فرمود: سوگند به آن كه مرا به حق برانگيخت، خداى تعالى در بهشت عدن يك مليون كاخ آفريد در هر كاخ يك مليون جايگاه در هر جايگاه يك مليون تخت، بر هر تخت زيباروئى واز زير هر تخت چهار نهر روان بر كناره هر نهرى يك مليون درخت برگ زيرهر برگى يك مليون شاخه بر هر شاخه يك مليون به، زير هر بهى يك مليون برگ زير هر برگى يك مليون فرشته، هر فرشته اى را يك مليون بال زير هر بالى يك مليون سر، بر هر سرى يك مليون صورت بر هر صورتى يك مليون دهان درهر دهانى يك مليون زبان كه خدا را با يك مليون زبان ستايش مى برد كه هيچيك از زبان ها با ديگرى شباهت ندارد، و ثواب همه آن تسبيح گوئى و ستايش ها براى دوستداران ابو بكر و عمر و عثمان و على است. "
سيوطى در " لئالى " درباره اين روايت مى نويسد: جعلى است. " صدقه " را از راويان ناشناس روايتش كرده و محمدبن جعفر را احمد "بن حنبل" متروك دانسته و حديث از وى را ترك كرده است، و موسى نيز متروك است.
اين سخن سيوطى است، لكن ما مى گوئيم: شايد روايت كردن اين حرف ياوه و امثال آن " موتمن ساجى " را بر آن داشته كه به استاد حديث خطيب بغدادى- مبارك بن عبد الجبار- بد گمان شود و او را متهم به دروغگوئى و دروغسازى نمايد و اين اتهام را به زبان آورد. همين روايت معروف رجال سند خويش است و خردمند به هيچ وجه به كسانى كه چنين دروغى روايت و نقل كرده اند اعتماد نخواهد كرد. اكنون اشاره اى به راويان مذكور مى نمائيم: