رجال سندش:
الف- عبد الوهاب ميدانى:
ذهبى به نقل از كتابى مى گويد: وى سهل انگارى و بى دقتى مى نموده است،و در خصوص اين كه ابو على بن هارون انصارى را ديده "و از او حديث آموخته" باشد، ترديد وجود دارد و متهم است.ب- محمد بن عبد الله:
در " ميزان الاعتدال " درباره وى چنين نوشته است: وى مورد نكوهش است و روايتش "يعنى همين روايت" بكلى ناپسند است.ج- محمد بن بكار:
ناپسند و ناشناس است. ابن حزم مى گويد: او مجهول است. ذهبى مى گويد: اين صحت دارد كه او ناشناس است.د- محمد بن وليد:
به گمانم ابن ابان قلانسى باشد كه دروغسازى است كه حديث جعل مى كرده و پاره اى از روايات باطل و ياوه اش را، در فضيلت ابو بكر در همين جلد ديديم.ه- داود بن سليمان:
ذهبى مى گويد: ازدى گفته است كه وى جدا " ضعيف " است.و- حازم بن جبلد:
او و پدر و جدش هر سه ناشناسند و نا معلوم.36- ازدى روايتى ثبت كرده است از محمد بن عمر انصارى، از كثير النواء، از زكريا- آزاد شده طلحه-، از حسن بن معتمر. مى گويد: " از على درباره ابو بكر و عمر پرسيدند، گفت: آن دواز هيئتى كه همراه محمد آهنگ "دين"خدا كردند، به شمار مى آيند، و موسى از پروردگارش آن دو را تقاضا كرد، اما خدا آن دو را به محمد عطا فرمود "
ذهبى در " ميزان الاعتدال " مى نويسد: روايتى ناپسند است، و ازدى آن را " ضعيف " خوانده است.
مى گوئيم: در سندش نام كثير النواء وجود دارد. ابو حاتم مى گويد: سست روايت است، و در گروه سعد بن طريف قرار مى گيرد. جوزجانى مى گويد: ازدين منحرف بوده است. نسائى مى گويد: " ضعيف " است. و در جاى ديگر كه درباره او جاى تامل و احتياط است. ابن عدى مى گويد: از غلات شيعه و شيعى افراطى بوده است. از محمد بن بشير عبدى نقل شده كه كثير النواء، پيش از مرگ از تشيع دست برداشت.
زكريا- آزاد شده طلحه- و استادش نيز مجهول و ناشناسند. اينها عيبناكى هاى سند است كه درميان رجالش حتى يك " ثقه " و مورد اعتماد يافت نمى شود. و متن روايت نيرومندترين گواه و رساترين شاهد بطلان آن است.