ـ جعفر بن على قمى : پيامبر(ص ) هرگاه به نماز مى ايستاد , از ترس خداى تعالى , رنگ چهره اش مى پريد.ـ عايشه : رسول خدا(ص ) با ما صحبت مى كرد و ما با ايشان صحبت مى كرديم , اما همين كه وقت نماز مى رسيد گويى ما را نمى شناخته و ما او را نمى شناخته ايم .ـ جـعـفـر بن على قمى : رسول خدا(ص )هرگاه به نماز مى ايستاد , مانند جامه اى بود كه كنارى افتاده باشد.
خشوع امام على (ع )
ـ امـام صـادق (ع ) : عـلـى هـرگـاه بـه نـماز برمى خاست , مى گفت : ((رو به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريد)) و رنگش تغيير مى كرد , به طورى كه در چهره اش پيدا بود.ـ در تـفـسـيـر قشيرى آمده است : على (ع )چون وقت نماز مى شد , رنگش تغيير مى كرد و به خود مى لرزيد.عـرض شـد : شـمـا را چـه شـده اسـت ؟ فرمود : هنگام امانتى رسيده است كه خداى تعالى آن را بـرآسـمـانـهـا و زمـيـن و كـوهها عرضه كرد , اما آنها از پذيرفتن آن خوددارى كردند و انسان به عـهده گرفت و من با اين ضعف و ناتوانيم نمى دانم آيا از عهده برداشتن اين بار به خوبى برمى آيم يانه .ـ امام على (ع ) هرگاه شروع به گرفتن وضو مى كرد , از ترس خدا , رنگ رخسارش برمى گشت .ـ نقل شده است كه امام على (ع ) هرگاه به نماز مى ايستاد , مانند بنايى استوار يا ستونى راست تكان نمى خورد.نمى كرد) پرنده بر پشت آن حضرت فرود مى آمد.خدا(ص ) را نداشت , جز على بن ابى طالب و على بن الحسين (ع ).
خشوع فاطمه دخت رسول خدا(ص )
ـ فاطمه (ع ) در نماز , از ترس خداى تعالى , نفس نفس مى زد.ـ پـيـامبر خدا(ص ) در ضمن بيان ستمى كه بر اهل بيت (ع ) خواهد رفت , فرمود : دخترم فاطمه سرور زنان سراسر عالم است .جلاله , بايستد , نورش براى فرشتگان آسمان مى درخشد همچنان كه نور ستارگان براى زمينيان مى درخشد و خداى عزوجل به فرشتگانش مى فرمايد : اى فرشتگان من ! به بنده من فاطمه بنگريد , بانوى بندگان من در برابرمن ايستاده است و عضلاتش از ترس من مى لرزد.است , شما را گواه مى گيرم كه شيعيان او را از آتش ايمن كردم .
خشوع امام حسن (ع )
ـ امـام سـجـاد(ع ) : حـسـن بـن على (ع ) چون به نماز مى ايستاد , در برابر پرودگارش , عزوجل , عـضلاتش مى لرزيد و هرگاه سخن از بهشت و دوزخ به ميان مى آمد , همچون مار گزيده آسيمه سر مى شد.ـ امام حسن (ع ) هرگاه وضويش را تمام مى كرد , رنگش مى پريد.جـويـا شـدنـد , فـرمود : كسى كه مى خواهد به حضور خداوندگار عرش نشين رسد , بايد رنگش راببازد.ـ امـام حـسـن (ع ) هـرگـاه وضـو مـى گـرفت رنگ چهره اش تغيير مى كرد و بندهاى بدنش به لرزه مى افتاد.بايد رنگش زرد شود و بند بند بدنش به لرزه افتد.
خشوع امام سجاد(ع )
ـ ابـن طاووس : امام سجاد(ع ) هرگاه شروع به طهارت گرفتن براى نمازها مى كرد, رنگش زرد مى شد و ترس وجودش را فرامى گرفت .ـ آن حضرت (ع ) هرگاه براى نماز وضو مى گرفت و شروع به نماز خواندن مى كرد ,چهره اش زرد مى شد و رنگش مى پريد.مى خواهم در پيشگاه پادشاهى بزرگ بايستم .ـ امام صادق (ع ) : امام سجاد(ع ) هرگاه به نماز مى ايستاد رنگش مى پريد و چون به سجده مى رفت آنقدر سر برنمى داشت كه عرق از او مى ريخت .ـ چـون وقـت نـماز مى رسيد مو بر بدن امام سجاد راست مى شد , و رنگش زرد مى گشت و چون شاخه خشكيده درخت خرما مى لرزيد.ـ امـام بـاقـر(ع ) : امـام سـجـاد ـ صلوات اللّه عليه ـ هرگاه به نماز مى ايستاد گويى تنه درختى است كه هيچ چيزى از آن تكان نمى خورد , مگر آن چيزهايى كه وزش باد به حركت درمى آورد.ـ در كـتـاب ((الانـوار)) آمده است : امام سجاد(ع )مشغول نماز بود كه فرزند خردسالش محمد(ع ) كنار چاه عميقى كه در خانه آن حضرت در مدينه بود رفت و در چاه افتاد.مـتـوجـه افـتـادن او شـد و فـريـاد كـشـيـد و بـه طـرف چـاه دو بـدو كـنـارچـاه خـودش ــا ـ رامى زدوكمك مى خواست ومى گفت :يابن رسول اللّه ! فرزندت محمد غرق شد.صداى ناله و بيتابى فرزندش را در ته چاه مى شنيد , از نماز خود دست نكشيد.فرزندش , گفت : چقدر سخت دليد اى خاندان رسول خدا!.حـضـرت بـه نـمـاز خـود ادامـه داد و بـعـد از آن كـه آن را بـه طـور كامل و تمام انجام داد , به طرف همسرش رفت و كنار چاه نشست و دستش را به ته چاه ـ كه جز با ريسمان بلندى دسترسى بـه آن مـمكن نبود ـ دراز كرد و فرزندش محمد را روى دستانش بيرون آورد در حالى كه شيرين زبـانـى مـى كـرد و مـى خـنـديـد و نـه لـبـاسـش خـيس شده بود و نه جايى از بدنش ! سپس (به همسرش )فرمود : بگير! اى زن سست يقين به خدا.خنديد و از اين گفته امام سجاد كه به او فرمود: اى زن سست يقين به خدا , گريست .حـضرت فرمود:امروزرابرتوسرزنشى نيست , وقتى در پيشگاه پادشاهى مقتدر ايستاده ام , اگررويم را از او برگردانم و او هم رويش را از من برگرداند , آيا پس او كسى هست كه رحم كند؟ .
خشوع امام باقر و امام صادق (ع )
ـ جـابر جعفى : روزى ابوجعفر(ع ) به نماز ايستاد , در همان حال چيزى روى سرآن حضرت افتاد , اما آن را از سر خود دور نكرد تاآن كه جعفر(امام صادق ) آن را از روى سر ايشان برداشت .و تـوجـه بـه نـمـازش بـود و ايـن فـرمـوده خداوند است كه : ((و به سوى دين روى آر با اخلاص وراستى )).ـ روايـت شده است كه سرورمان امام جعفر بن محمد صادق (ع ) در نماز خود قرآن تلاوت مى كرد كه از هوش رفت .حـضـرت پاسخى به اين مضمون داد : آيات قرآن را پيوسته تكرار مى كردم تا جايى كه اين حالت به من دست داد كه گويى آن را از زبان نازل كننده اش مى شنوم .ـ ابـو ايـوب : امام باقر و امام صادق (ع )هرگاه به نماز مى ايستادند رنگ رخسارشان تغييرمى كرد , گاه سرخ مى شد و گاه زرد , گويى با چيزى راز و نياز مى كنند كه او را مى بينند.
موانع خشوع
ـ امـام عـلـى (ع ) : مـرد نبايد در نمازش باريش خود و يا چيزى كه او را از نمازش غافل و بى توجه مى كند بازى كند.ـ مرد بايد در نمازش خشوع داشته باشد , كسى كه دلش در برابر خداى عزوجل خاشع باشدجوارح او نيز خشوع خواهد داشت و بنابراين , با چيزى بازى نمى كند.ـ پيامبر خدا(ص ) درباره مردى كه در نمازش با ريش خود بازى مى كرد , فرمود : اگر دل اوخاشع بود , بيگمان اندامهايش نيز خشوع داشتند.
شرايط پذيرفته شدن نماز
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : اگر چندان نماز بخوانيدكه چون چله كمان شويد , و چندان روزه بگيريد كه مانند كمان درآييد , خداوند از شما نپذيرد مگر آن كه همراه با پارسايى باشد.ـ خـداوند به داود وحى فرمود : چه بسا ركعتهاى طولانى كه نمازگزار خوانده و در آنها ازترس و خـشـيـت گـريـسـته است , اما در نظر من به اندازه پوست درون هسته اى نيارزد , زيرا به دل او نـگـريـستم و ديدم اگر نمازش را تمام كند و زنى در برابرش ظاهر شود و خود را بر او عرضه كند مى پذيرد و اگر مؤمنى با وى معاملتى كند , به او خيانت ورزد.