عوامل عبرت آموز - میزان الحکمه جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 7

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عوامل عبرت آموز

قرآن .

((خدا به عذاب آخرت و دنيا گرفتارش ساخت .

در اين عبرتى است براى كسى كه مى ترسد)).

((در داستانهايشان براى خردمندان عبرتى است .

تفصيل هر چيزى است و براى آنها كه ايمان آورند هدايت است و رحمت )).

((خدا شب و روز را مى گرداند, همانا در اين امر عبرتى است براى اهل بصيرت )).

ـ امام على (ع ): روزگار, عبرتها را به تو نشان مى دهد.

ـ براستى كه در اقوام و ملل پيشين براى شما درس عبرتى است .

عمالقه ؟

كجايند فرعونان و فرعون زادگان ؟

كجايند مردمان شهرهاى رس , همانان كه پيامبران را كشتند و سنتهاى فرستادگان الهى را از بين بردند و شيوه هاى ستمگران را زنده ساختند؟ .

ـ هرگاه امور مشتبه شوند, فرجام آنها با آغازشان سنجيده مى شود.

ـ امام على (ع ) پس از تلاوت اين آيه : ((شما را فخرفروشى به يكديگر مشغول داشت , تا آن جا كه به ديدن گورها رفتيد)), فرمود: آيا به گورهاى پدرانشان مى نازند؟

آنان مايه عبرت باشند سزاوارتر اسـت تـا وسـيـلـه فـخـر و نازش اگر آثار آنان ناپديد گشته و خبرهايشان از بين رفته , ديدگان عـبـرت آموز به آنان مى نگرد و گوشهاى خردها سخنان آنان را مى شنود, آنان باابزارهايى جز ابزار گفتار سخن مى گويند.

ـ جز اين نيست كه دنيا رنج و نيستى است و عبرتها و دگرگونيها از جمله عبرتهايش اين است كه شخصى را مى بينى كه (تا ديروز) به او رشك برده مى شد, اما امروز قابل دلسوزى است و ميان اين دو حالت چيزى نيست مگر نعمتى كه زوال يافته يا بينوايى و مشقتى كه نازل شده است .

ناگهان مرگش فرا مى رسد و او را در مى ربايد.

ـ وانگهى دنيا سراى نيستى و رنج و دگرگونيها و عبرتهاست .

كه شخصى را مى بينى كه (تا ديروز) قابل ترحم بود و(امروز) بر او رشك برده مى شود و ديگرى را مـى بـيـنى كه (تا ديروز) بر او رشك برده مى شد و(امروز) قابل ترحم است و اين نيست مگر بدان سبب كه نعمتى از چنگش بيرون رفته وبينوايى و مسكنتى بدو رسيده است .

به آرزوى خودنزديك مى شود,امافرارسيدن مرگ مانع رسيدن او به آرزويش مى گردد.

ـ مـدت (عـمـر) هـر چند دراز باشد, كوتاه است و آن كه رفته براى آن كه هنوز هست , مايه عبرت است ومرده براى زنده وسيله پند.

ـ روايت شده است كه اميرالمؤمنين (ع )از مداين مى گذشت .

حضرت اين شعر را بر خواند:.

بادها بر بقاياى خانه هايشان وزيد.

اميرالمؤمنين (ع ) فرمود: چرا نمى گويى : ((بعد از خود چه باغها و چشمه ها بر جاى گذاشتند.

چه كشتزارها و خانه هاى نيكو.

نعمتها را به مردمى ديگر واگذاشتيم .

نبودند؟ )).

ـ امـام عـلـى (ع ): رفـتـگـان براى ماندگان مايه عبرتند و اولى براى آخرى سبب باز ايستادن (از دنياخواهى و معصيت خدا).

ـ كسى كه از گذشته عبرت گرفت , از آن چه هست عبرت گرفته است .

ـ گذشته دنيا, براى خبر دادن از آينده آن كافى است .

ـ براى عبرت گرفتن خردمندان , همان شناخت آنها كافى است .

ـ در پيشامدها و دگرگونيهاى دنيا, درس عبرت است .

ـ در دگرگونيهاى قضا (ى الهى ) براى صاحبدلان و خردمندان عبرت است .

ـ در پى آيندى روزها, درس عبرتى است براى مردمان .

ـ اگـر از عـمـر گذشته خود كه تلف كرده اى عبرت گيرى , بى گمان باقيمانده عمرت را پاس دارى .

ـ در نـامـه اى به معاويه مى فرمايد: اگراز آن چه گذشته است عبرت مى گرفتى , آن چه را مانده است پاس مى داشتى .

ـ در نـامـه خـود بـه حـارث هـمـدانـى : آن چه را در گذشته حق بوده است تصديق و باور كن و ازگـذشـتـه دنـيا براى باقيمانده آن عبرت گير, زيرا پيشامدهاى دنيا مانند يكديگرند و پايان آن به آغازش پيوسته است و همه آن زوال پذير و از دست رفتنى است .

ـ از دگرگونيها (ى زمانه ) عبرت آموزيد و از هشدارها بهره گيريد.

ـ از نـابـودى نـسـلهاى پيش از خود كه ديده ايد عبرت گيريد: بندهاى بدنشان از هم گسيخت وچشمها و گوشهايشان نابود شد و شكوه و شوكتشان از ميان رفت و شادى و نعمتشان , به سر آمد.

ـ از رفتار خدا با ابليس پند گيريد,آن گاه كه عمل طولانى مدت و كوشش توانفرسايش را بر باد داد.

ـ از عذاب خدا و يورشها و بلاها و كيفرهاى او كه بر سر ملتهاى گردنكش پيش از شما آمده است , درس گيريد.

ـ از سـرگـذشـت فـرزنـدان اسـماعيل وپسران اسحاق و پسران اسرائيل (ع ) پند گيريد, زيرا كه سرگذشتها سخت همسانند و داستانها(ى گذشتگان ) همانندى بس نزديكى دارند!.

ـ از ايـن كه جايگزين پيشينيان خود شده ايد و از نزديكترين برادران خود جدا شده ايد (ومى شويد) پند گيريد.

ـ پـيـش از شـهـادتـش چـنـيـن سـفـارش فـرمـود: مـن تا ديروز يار و همدم شما بودم و امروز مايه عبرت شمايم و فردا از شما جدا مى شوم .

ـ در توصيف اسلام مى فرمايد: خداوند اسلام را نشانه اى قرار داد براى كسى كه جوياى نشان است و مايه بينش براى كسى كه مصمم (به پيمودن راه راست و انجام كارهاى نيك ) است و عبرت , براى كسى كه پندپذير است .

عبرتهابسياراست وعبرت گرفتن اندك

ـ امام على (ع ): وه , كه چه بسياراست عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن !.

ـ وه , كه چه بسيار است عبرتها و چه اندكند عبرت گيران !.

ـ امام سجاد(ع ): بينوا آدمى ! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پندنمى گيرد كـه اگـر پـند مى گرفت , سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد: مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود.

اندوهگين مى شودحال آن كه درهم جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.

مـصـيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشدبايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند.

مصيبت سوم از اينها بزرگتر است .

نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است , اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش .

ثمره عبرت گرفتن

ـ امام على (ع ): عبرت گرفتن , مصونيت (از گناه و خطا) مى آورد.

ـ مـصـبـاح الـشـريـعـة : حـضـرت صـادق (ع ) فـرمود: عبرت گيرنده از دنيا, زندگيش در آن هـمانندزندگى كسى است كه دنيا را در خواب مى بيند و آن را لمس نمى كند, او, به سبب زشت ديـدن رفـتار فريب خوردگان دنيا, محبت آن چه را كه حسابرسى و كيفر دارد (مال حلال و حرام دنيا)از دل و جان خود مى زدايد.

ـ امام على (ع ): عبرت گير, تا (از گناه و لغزش ) باز ايستى .

ـ هركه تامل كند عبرت گيرد, هر كه عبرت گيرد حذر كند.

ـ عبرت گرفتن مداوم به ديده ورى مى انجامد و باز ايستادن (از گناه و خطا) به بار مى آورد.

ـ رحمت خدا بر آن انسانى باد كه بينديشد پس عبرت گيرد و عبرت گيرد پس بينا شود.

ـ در هر عبرت گرفتنى , بينا شدنى است .

ـ هر كه با خرد خود عبرت گيرد روشن بين شود.

ـ هركه زياد عبرت گيرد, كمتر بلغزد.

ـ عبرت گير تا قانع و سازگار شوى .

ـ هر كه از دگرگونيها (ى زمانه ) عبرت گيرد, به سازگارى روزگار اعتماد نكند.

ـ هر كه خردمند باشد, از ديروز خود عبرت گيرد و هشيار و آماده شود.

ـ هركه كارها را بسنجد, بر مصداقهاى آنها آگاه شود.

ـ هركه از دگرگونيهاى دنيا عبرت گيرد, طمعهاى او كاهش پذيرد.

ـ كـسـى كه عبرت نگيرد, فكر ندارد و كسى كه باز نايستد (و عبرتها در او كارگر نيفتد), درواقع عبرت نگرفته است .

ـ كسى كه حكمت بر او آشكار شود, عبرت را بشناسد و هركه عبرت را بشناسد گويا باگذشتگان بوده است .

ـ كـسـى كه به كيفرهايى كه بر سرپيشينيان آمده است با ديده عبرت بنگرد, پرهيزگارى او را از فرو افتادن در شبهات باز دارد.

خودپسندى .

خودپسندى

/ 64