ـ امام على (ع ): خودپسندى , دشمن درستى و آفت خردهاست .ـ خودپسندى انسان , يكى از حسودان خرد اوست .ـ هركه به كردار خود مغرور شود,خردش آسيب بيند.ـ از خود راضى بودنت , ناشى از تباهى خرد توست .ـ آفت خرد, خودپسندى است .ـ به خردهايتان خوشبين نباشيد, زيرا خطا ناشى از اعتماد كردن به آنهاست .ـ خودپسند, خرد ندارد.ـ خودپسندى , خرد را تباه مى كند.ـ انتقاد كردن آدمى از خود, دليل استوارى خرد و نشانگر فراوانى فضل اوست , خودپسندى آدمى , دليل بر كمداشت او و نشانه سستى خرد اوست .
خودپسندى حماقت است
ـ امام على (ع ): خودپسندى , حماقت است .ـ خودپسندى , در راس حماقت است .ـ خودپسندى , سرآمد نادانى است .ـ خودپسندى , نشانه حماقت است .ـ امام صادق (ع ): هركه خودپسند باشد, نابود شود و هركه خود راى باشد نابود شود.بن مريم (ع ) فرمود: من بيماران را مداوا كردم و به اذن خداوند شفايشان دادم .پـيـس را بـه اذن خـدا بهبود بخشيدم , مردگان را معالجه نمودم و به اذن خدا زنده شان كردم و درصـدد مـعـالـجـه احـمـق بـرآمـدم امـا نـتـوانـسـتـم او را اصـلاح گـردانـم ! عـرض شـد:ــپ اى روح اللّه !احـمـق كيست ؟ فرمود: خودراى خودپسند, كسى كه همه فضايل را براى خودش قائل اسـت وعـيـبـى در خود نمى بيند و هر چه حق و حقوق است براى خودش مى داند و براى ديگران نسبت به خودحقى قائل نيست .
خودپسندى مايه نابودى است
ـ امام صادق (ع ): به هر كه خودپسندى راه يابد, نابود شود.ـ امـام باقر(ع ): اما آن سه خصلت مهلك عبارتند از: فرمان بردن از بخل و آزمندى , پيروى ازهوا و هوس و خودپسندى .ـ امام على (ع ): خودپسندى , مايه نابودى است و شكيبايى مايه سامان يافتن (كارها).ـ پـيامبر خدا(ص ): چه كسى مى رود ببيند ابوجهل چه شد؟ ابن مسعود رفت و ديد دو پسرعفرا او را با ضربات شمشير به خاك افكنده اند.ابـوجـهـل هـسـتى ؟ ابوجهل گفت : آيا روى مردى هستى كه او را كشتيد ـ يا گفت : مردمش او راكشتند ((7)) ـ ؟ كاش يك غير دهقان مرا مى كشت ((8)) !.
خودپسندى و پيشرفت نكردن
ـ امام على (ع ): خودپسندى , مانع پيشرفت و كمال است .ـ امام هادى (ع ): خودپسندى , از دانشجويى باز مى دارد و به تحقير ديگران و جهل فرامى خواند.ـ امـام على (ع ): هركه از نيكويى حالت خود دچار خودپسندى و غرور شود, از چاره انديشى درست در كار خود فروماند.
گناهى كه تو را ناراحت كند بهتر ازكار نيكى است كه دچار غرورت سازد
ـ امام صادق (ع ): آدمى گناهى مى كندو از آن پشيمان مى شود و سپس كار خوبى انجام مى دهد و خوشحال مى شود و بدين سبب ازآن حالتى كه داشت (پشيمانى از گناه ) دور مى افتد.بماند, برايش بهتر از حالت سرورى است كه به اودست داده است .ـ بـه امـام صـادق (ع ) عـرض شـد: آدمـى گـنـاهـى مـى كند و به سبب آن دچار ترس (از عذاب الـهـى )مـى شـود و بعد از آن كار خوبى انجام مى دهد و گونه اى خودپسندى او را فرا مى گيرد؟ حـضـرت فـرمـود: به سر بردن در همان حالت اولش يعنى ترسان بودن براى اوبهتراست از حالت غروروخودپسنديش .ـ امام صادق (ع ): دو مرد وارد مسجد مى شوند يكى از آن دو عابد است و ديگرى فاسق , اماهنگامى كـه از مـسـجـد بيرون مى روند آن فاسق به صديق (مؤمن راستين ) تبديل شده است و آن عابد به فاسق .همه اش در اين باره مى انديشد.رو براى گناهان خود از خداوند طلب آمرزش مى كند.ـ امـام على (ع ): خندان معترف به گناه خويش برتر است از گريانى كه (به سبب كثرت عبادت و اطاعت ) بر پروردگار خود بنازد.ـ گـنـاهى كه بر اثر آن ناراحت شوى , نزد خدا بهتر از كار نيكى است كه تو را دچارخودپسندى و غرور كند.ـ امـام رضـا(ع ): مردى از بنى اسرائيل خداى تبارك و تعالى را چهل سال عبادت كرد, اماعبادتش پذيرفته نشد.نيست .از عبادت چهل سال است .